- ارسالیها
- 69
- پسندها
- 400
- امتیازها
- 2,623
- مدالها
- 5
- نویسنده موضوع
- #21
همین باعث تعجب بیشتر بقیه شد که امیر رضا گفت:
- مشکلی پیش اومده مینا خانم.
بدون اینکه جواب امیر رضا رو بدم تماسرو وصل کردم که با صدای گریه نیلای زیر پاهام داشت خالی میشد که امین رو به امیر سام گفت:
- بگیرش.
که دستم رو گرفت.خواست کمکم کنه که بشینم که عقب گرد کردم و از رستوران گذاشتم رفتم بیرون.
- نیلای مامان قربونت برم چیشده؟ دورت بگردم چرا گوشی خاله دست توعه؟ گریه نکن عزیزم؟ برو گوشی رو بده به خاله پری.
همون لحظه انگار پری اومد. که صداش از پشت خط می اومد.
- خاله قربونت بره گریه نکن فدات بشم. من اینجام نترس چیزی نبود.
بعد انگار که متوجه شده بود که نیلای به من زنگ زده گوشی رو از دستش گرفت.
- مینا؟ پشت خطی؟
- سلام ارع پری چی شده چرا نیلای اینجور گریه میکنه جون به لب شدم اتفاقی افتاده...
- مشکلی پیش اومده مینا خانم.
بدون اینکه جواب امیر رضا رو بدم تماسرو وصل کردم که با صدای گریه نیلای زیر پاهام داشت خالی میشد که امین رو به امیر سام گفت:
- بگیرش.
که دستم رو گرفت.خواست کمکم کنه که بشینم که عقب گرد کردم و از رستوران گذاشتم رفتم بیرون.
- نیلای مامان قربونت برم چیشده؟ دورت بگردم چرا گوشی خاله دست توعه؟ گریه نکن عزیزم؟ برو گوشی رو بده به خاله پری.
همون لحظه انگار پری اومد. که صداش از پشت خط می اومد.
- خاله قربونت بره گریه نکن فدات بشم. من اینجام نترس چیزی نبود.
بعد انگار که متوجه شده بود که نیلای به من زنگ زده گوشی رو از دستش گرفت.
- مینا؟ پشت خطی؟
- سلام ارع پری چی شده چرا نیلای اینجور گریه میکنه جون به لب شدم اتفاقی افتاده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.