• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان رویای آغوش‌گرم او | مینا بانو کاربر انجمن یک‌رمان

barbara

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/9/24
ارسالی‌ها
21
پسندها
35
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
همین باعث تعجب بیشتر بقیه شد که امیر رضا گفت:
- مشکلی پیش اومده مینا خانم.
بدون اینکه جواب امیر رضا رو بدم تماس‌رو وصل کردم که با صدای گریه نیلای زیر پاهام داشت خالی می‌شد که امین رو به امیر سام گفت:
- بگیرش.
که دستم رو گرفت.خواست کمکم کنه که بشینم که عقب گرد کردم و از رستوران گذاشتم رفتم بیرون.
- نیلای مامان قربونت برم چی‌شده؟ دورت بگردم چرا گوشی خاله دست توعه؟ گریه نکن عزیزم؟ برو گوشی رو بده به خاله پری.
همون لحظه انگار پری‌ اومد. که صداش از پشت خط می اومد.
- خاله قربونت بره گریه نکن فدات بشم. من اینجام نترس چیزی نبود.
بعد انگار که متوجه شده بود که نیلای به من زنگ زده گوشی رو از دستش گرفت.
- مینا؟ پشت خطی؟
- سلام ارع پری چی شده چرا نیلای اینجور گریه می‌کنه جون به لب شدم اتفاقی افتاده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : barbara

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا