Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #11 هنگام صبوح گر بت حورسرشت پُر می قدحی به من دهد بر لب کشت هرچند که از من باشد این سخن زشت سگ به ز من ار هیچ کنم یاد بهشت امضا : Hilary
هنگام صبوح گر بت حورسرشت پُر می قدحی به من دهد بر لب کشت هرچند که از من باشد این سخن زشت سگ به ز من ار هیچ کنم یاد بهشت
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #12 با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟ چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟ بروی کمان مثالت اندر حق من گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟ امضا : Hilary
با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟ چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟ بروی کمان مثالت اندر حق من گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #13 گفتی که بدین رخان زیبا که مراست چون خلد، وثاق تو بخواهم آراست امروز در این زمانه آن زهره که راست؟ تا گوید کان خلاف گفتی با راست امضا : Hilary
گفتی که بدین رخان زیبا که مراست چون خلد، وثاق تو بخواهم آراست امروز در این زمانه آن زهره که راست؟ تا گوید کان خلاف گفتی با راست
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #14 بازار دلم با سر سودات خوشست شطرنج غمم با رخ زیبات خوشست دائم داری مرا تو در خانهٔ مات ای جان و جهان مگر که با مات خوشست امضا : Hilary
بازار دلم با سر سودات خوشست شطرنج غمم با رخ زیبات خوشست دائم داری مرا تو در خانهٔ مات ای جان و جهان مگر که با مات خوشست
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #15 در میکده پیش بت تحیّات خوش است با ساغر یک منی مناجان خوش است تصبیح و مصلای ریائی خوش نیست زنّار مغانه در خرابات خوش است امضا : Hilary
در میکده پیش بت تحیّات خوش است با ساغر یک منی مناجان خوش است تصبیح و مصلای ریائی خوش نیست زنّار مغانه در خرابات خوش است
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #16 صحّاف پسر که شهرهٔ آفاق است چون ابروی خویشتن به عالم طاق است با سوزن مژگان بکند شیرازه هر سینه که از دل غمش اوراق است امضا : Hilary
صحّاف پسر که شهرهٔ آفاق است چون ابروی خویشتن به عالم طاق است با سوزن مژگان بکند شیرازه هر سینه که از دل غمش اوراق است
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #17 ایام چو آتشکده از سینهٔ ماست عالم کهن از وجود دیرینهٔ ماست اینک به مثل چو کوزهای آب خوریم از خاک برادران پیشینهٔ ماست امضا : Hilary
ایام چو آتشکده از سینهٔ ماست عالم کهن از وجود دیرینهٔ ماست اینک به مثل چو کوزهای آب خوریم از خاک برادران پیشینهٔ ماست
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #18 افسوس که اطراف گلت خار گرفت زاغ آمد و لاله را به منقار گرفت سیماب زنخدان تو آورد مداد شنگرف لب لعل تو زنگار گرفت امضا : Hilary
افسوس که اطراف گلت خار گرفت زاغ آمد و لاله را به منقار گرفت سیماب زنخدان تو آورد مداد شنگرف لب لعل تو زنگار گرفت
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #19 گفتم که لبم به بوسهای مهمان استگفتا که بهای بوسهٔ من جان استعقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش، بیع … که ارزان است امضا : Hilary
گفتم که لبم به بوسهای مهمان استگفتا که بهای بوسهٔ من جان استعقل آمد و در پهلوی من زد انگشتیعنی که خموش، بیع … که ارزان است
Hilary کاربر حرفهای سطح 0 ارسالیها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #20 دریای سرشک دیدهٔ پر نم ماستوان بار که کوه برنتابد غم ماستدر حسرت همدمی بشد عمر عزیزما در غم همدمیم و غم همدم ماست امضا : Hilary
دریای سرشک دیدهٔ پر نم ماستوان بار که کوه برنتابد غم ماستدر حسرت همدمی بشد عمر عزیزما در غم همدمیم و غم همدم ماست