Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #31 امشب شب هجران و وداع و دوری‌ست فردا دل را بدین سبب رنجوری‌ست ای دل تو همی سوز تو را فرمان‌ست وای دیده تو خون‌گری تو را دستوری‌ست امضا : Hilary
امشب شب هجران و وداع و دوری‌ست فردا دل را بدین سبب رنجوری‌ست ای دل تو همی سوز تو را فرمان‌ست وای دیده تو خون‌گری تو را دستوری‌ست
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #32 در آتش دل پریر بودم بنهفتدی باد صبا خوش سخنی با من گفتکامروز هر آن که آبرویی داردفرداش به خاک تیره می‌باید خفت امضا : Hilary
در آتش دل پریر بودم بنهفتدی باد صبا خوش سخنی با من گفتکامروز هر آن که آبرویی داردفرداش به خاک تیره می‌باید خفت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #33 سرمایهٔ خرمی به جز روی تو نیستو آرامگه خلق به جز کوی تو نیستآن جفت که طاق است قد و سایهٔ توستوان طاق که جفت است جز ابروی تو نیست امضا : Hilary
سرمایهٔ خرمی به جز روی تو نیستو آرامگه خلق به جز کوی تو نیستآن جفت که طاق است قد و سایهٔ توستوان طاق که جفت است جز ابروی تو نیست
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #34 ما را به دم پیری نگه نتوان داشت در حجرهٔ دلگیر نگه نتوان داشت آن را که سر زلف چو زنجیر بود در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت امضا : Hilary
ما را به دم پیری نگه نتوان داشت در حجرهٔ دلگیر نگه نتوان داشت آن را که سر زلف چو زنجیر بود در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #35 شب‌ها که به ناز با تو خفتم همه رفتدُرها که به نوک غمزه سفتم همه رفتآرام دل و مونس جانم بودیرفتی و هر آنچه با تو گفتم همه رفت امضا : Hilary
شب‌ها که به ناز با تو خفتم همه رفتدُرها که به نوک غمزه سفتم همه رفتآرام دل و مونس جانم بودیرفتی و هر آنچه با تو گفتم همه رفت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #36 در عالم عشق تا دلم سلطان گشت آزاد ز کفر و فارغ از ایمان گشت اندر ره خود مشگل خود خود دیدم از خود چو برون شدم رهم آسان گشت امضا : Hilary
در عالم عشق تا دلم سلطان گشت آزاد ز کفر و فارغ از ایمان گشت اندر ره خود مشگل خود خود دیدم از خود چو برون شدم رهم آسان گشت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #37 چون شانه و سنگ اگر پذیرد رایت تا فرمائی به لعل گوهرزایت دستی به صد انگشت زنم در زلفت بوسی به هزار لب نهم بر پایت امضا : Hilary
چون شانه و سنگ اگر پذیرد رایت تا فرمائی به لعل گوهرزایت دستی به صد انگشت زنم در زلفت بوسی به هزار لب نهم بر پایت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #38 من برخی آبی که رود در جویت من مردهٔ آتشی که دارد خویت من چاکر خاکی که فتد در پایت من بندهٔ بادی که رساند بویت امضا : Hilary
من برخی آبی که رود در جویت من مردهٔ آتشی که دارد خویت من چاکر خاکی که فتد در پایت من بندهٔ بادی که رساند بویت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #39 ای گشته خجل پری و حور از رویتخورشید گرفته وام نور از رویتدر آرزوی روی تو داریم امروزروئی و هزار اشک دور از رویت امضا : Hilary
ای گشته خجل پری و حور از رویتخورشید گرفته وام نور از رویتدر آرزوی روی تو داریم امروزروئی و هزار اشک دور از رویت
Hilary کاربر حرفه‌ای سطح 0 ارسالی‌ها 2,233 پسندها 1,120 امتیازها 16,273 12/4/17 نویسنده موضوع #40 در طاس فلک نقش قضا و قدر است مشکل گرهیست خلق از این بی‌خبر است پندار مدار کین گره بگشایی دانستن این گره به قدر بشر است امضا : Hilary
در طاس فلک نقش قضا و قدر است مشکل گرهیست خلق از این بی‌خبر است پندار مدار کین گره بگشایی دانستن این گره به قدر بشر است
