متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌‌های سرخ‌‌تر از سیاه | هویار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع HOOYAR
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 16
  • بازدیدها 145
  • کاربران تگ شده هیچ

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسمه تعالی
نام اثر: سرخ‌تر از سیاه
ژانر: اجتماعی
نام نویسنده: میم. هویار
مقدمه:
من شنیده‌ام و یا شاید که دیده‌ام؛ گاه، سیاهی اقبال ما، از سرخی خون ماست و گاه، سرخی تقدیر ما، از سیاهی چشم‌های ماست. چنان گویم که اگر روزی سیاه‌بخت گشتی، هرگز برای آن تقدیر نجنگ که سرخ‌‌تر از سیاه خواهد شد‌.​
 
آخرین ویرایش
امضا : HOOYAR

Narges.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
330
پسندها
4,695
امتیازها
21,133
مدال‌ها
14
  • مدیر
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Narges.sh

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
من به یاد داشتم که گاهی، دنیای متناقض‌نمای ما به دست جاهلانی به تاراج رفته، که عاقلان در این معما سردرگم‌اند. می‌توانم بگویم که هم‌چنان به یاد دارم و مدعی هستم که این جاهلان دنیادیده، به قدری از این عاقلان چشم‌‌وگوش‌بسته پیشی گرفته‌اند، که تصور ما بر این است که عاقلان جاهل‌اند و جاهلان، عاقل؛ و اما می‌دانیم که این سخن با وجود تمام تناقض‌هایش که در سرمان فریاد کذب‌بودنش را می‌زند، تماماً حقیقت است. در واقع ما از همین حقیقت کاذب می‌ترسیم، نه از دروغ صادق‌ پیشه!
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #4
شاید میشد گفت که همه‌ی ما، آگاهانه، سوی دره می‌رویم. می‌توانم سوگند بخورم بهر این ادعا که آدمی، اکثر تصمیمات اشتباهش را با علم بر درست و غلط ماجرا گرفته است؛ اما در نهایت، بلا استثناء از هر که پرسی، می‌گوید:« ما در این عالم اختیاری نداریم و همه از جبر است.» و تنها جوابی که هر کسی در این عالم آن را می‌شنود، این است:« همیشه خداوند گردن‌گیر حماقت‌های ماست.»
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #5
بدرود بر این شرف. ساعت‌هاست که برای دانستن یک حقیقت به دیوار ترک‌خورده‌ی مخروبه‌ای خیره شدم. حقیقتی که دلیلش تنها و تنها اشرف مخلوقات است و بس. روح‌های پاکی که از کالبد جدا می‌شود و تن‌های منحوسی که به زیبایی یک دروغ جان می‌گیرند. شعله‌های سیاهی که تلی از خاکستر از ما ساخته و آب در دست‌مان تبدیل شده به یخ. رویای بی‌لعابی که فریاد می‌زند «من دروغم» و گوش‌ها کر. دنیای سردی که به زیر امواج ابرها تبدیل به باران می‌شود و نکبت از آن می‌بارد. چه گوییم از این فکر، عمل، قلب که همه‌شان شدند دشمن؛ و آری بیایید ابتدا وداع را یاد بگیریم. وداع با شرف... .
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
به یاد ندارم که دیده باشم پرواز کسی را یا لااقل باز شدن بال‌هایش را. شاید که هر که این سخن بشنود فریاد اعتراضش گوش‌هایم را کر کند؛ اما خود معترض نیز می‌داند که نه تا به حال بال‌هایش باز شده و نه تا به کنون بال‌های برافراشته‌ی کسی را دیده. او فقط خیال می‌کند که دیگرانی هستند که فراخ‌بال و وارسته بر بوم زندگی‌شان رنگ می‌پاشند؛ و متأسفانه همه می‌دانیم چنین متوهمانی با اسطوره‌های پوشالی‌شان تقریباً تمام جهان ما را در بر گرفته.
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #7
امان از فحشاء. جنجال عجیب هوس همواره ما را به وجد آورده. تئاترهای گونه‌گون عواطف زودگذر که باعث می‌شود بایستی و برایشان دست بزنی و در انتها برچسب اعتبار و اعتماد را بر پیشانی‌هایشان بکاری و گاه عجیب این هوس با قلب نشست و برخاست دارد که حالا شده احساس. امان از فحشاء؛ امان... .
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #8
به‌سان اخترهای شانسی که هیچ درکی از خرافه‌هایی که برایشان ساخته‌اند ندارند؛ به دست‌خط‌های گناه، تقدس و سکوت نگاه می‌کنم. تا به کنون اندیشه‌ی اینکه چرا اعمال بی‌جان، ما را ملعبه‌ی خویش کرده‌اند، به ذهن‌تان خطور کرده؟ به راستی یادم رفت، می‌خواستم بپرسم تا به حال دقت کرده‌اید که چرا دست‌خط‌های گناه، تقدس و سکوت تفاوت دارند؟ شاید که هر کدام می‌خواهند زاویه‌ی دیگری از حقیقت‌ را نشان دهند. حقیقتی که هیچ اختیاری از برای جلوه‌ی خود ندارد و بازیچه‌ای بیش نیست.
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #9
سقوط آزاد از شانه‌های یک سنگ صبور می‌تواند به از دست دادن بال‌های یک پرنده بماند؛ اما صبر کردن برای رسیدن به جایگاه اسبق همان مرگ تدریجی‌ایست که هیچ‌کس آن را نه می‌فهمد و نه حس می‌کند. درست به شکل زندگی‌ای که درش هستیم و نمی‌دانیم هر نفس ما را قدمی به عزرائیل نزدیک می‌کند و متوجه نیستیم که ما شاید زاده شدیم برای به پایان رساندن این نفس‌ها. زنجیره‌ی باطلی که از زندگی‌های بی‌ارزش چند موجود آدمیزاد نام ساخته شده به پتک توخالی‌ای می‌ماند که بر سر جهان حیرت‌انگیز ما کوفته می‌شود. بیایید نگرش‌ها را غلط ببینیم.
 
امضا : HOOYAR

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
217
پسندها
1,887
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
سن
18
  • نویسنده موضوع
  • #10
این تقدیری که بر سر زبان‌هاست، روزی که باید می‌شود گذشته‌ای که اندیشیدن بدان تلف کردن عمر است. جالب است ما برای اینکه امروز و فردای‌مان هدر نرود به گذشته فکر نمی‌کنیم، حال آنکه آنها نیز به نوعی گذشته هستند. باور به زمان همان توهم بزرگی‌ست که هیچ‌کس نقضش نمی‌کند و هیچ‌کس اعتقادش را بدان از دست نمی‌دهد. این حجم از اعتقاد و باور، شبهه‌آور نیست؟!
 
امضا : HOOYAR

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 11)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا