نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته های تنهایی | شرور کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع شرور
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 14
  • بازدیدها 168
  • کاربران تگ شده هیچ

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
679
پسندها
14,160
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #11
تنهایی‌ام چون سایه با من مانده است
در هر نفس راز مرا خوانده است


گاهی شبیه اشکِ گرمِ چشم‌ها
آرام و بی‌صدا به دل رانده است


چون موج دریا، گاه آرام و نجیب
گاهی خروشان، سخت و طوفان‌زاده است


در جستجوی فهمِ خود، هم‌صحبتم
از هر صدایی این سکوت آزاده است


تنهایی‌ام گاهی پر از فریاد شد
گاهی به چشمانم چراغی داده است


یار سفر، در کوچه‌های بی‌کسی
در هر قدم جان مرا پرورده است
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
679
پسندها
14,160
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #12
گاهی که تنها قدم می‌زنی در جاده‌ای بی‌انتها، انگار تمام دنیا پشت سر جا می‌ماند. سکوت جاده و بی‌کرانی آسمان آبی، همان چیزی است که روحت می‌طلبد؛ جایی که هیچ صدایی نیست جز صدای قدم‌هایت و زمزمه‌ای که از درونت می‌آید. در آن لحظه، جاده برای توست، آسمان برای توست، و تمام این بی‌نهایت، بخشی از خود توست. انگار در این خلوت، هر قدمت تو را به خودت نزدیک‌تر می‌کند، جایی که دیگر هیچ گمشده‌ای وجود ندارد.
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
679
پسندها
14,160
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #13
تنهایی عجیب‌ترین درد دنیاست… دردی که نه فریاد می‌خواهد، نه مرهم. گاهی آن‌قدر عمیق می‌شود که درمانش، خودِ تنها بودن است. آدم‌ها فکر می‌کنند تنهایی یعنی نبودنِ کسی کنارمان، اما حقیقت این است که تنهایی یعنی نبودنِ خودمان در کنار خودمان.


می‌نشینم در گوشه‌ای از این جهان، در سکوتی که فقط با نفس‌هایم شکسته می‌شود. انگار هر لحظه بیشتر در خودم فرو می‌روم، جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند پیدایم کند. شاید این همان جایی باشد که باید باشم، جایی که حرفی برای گفتن نیست، جایی که فقط خودم هستم و خودم.


تنهایی درد دارد، اما شاید گاهی باید بگذارم که این درد آرام آرام در رگ‌هایم جاری شود، شاید همین درد است که مرا به خودم بازمی‌گرداند…
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
679
پسندها
14,160
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #14
تنهایم و درد مرا درمان، تنها خداست
این خسته دل، تکیه‌گهش جز در رحمت کجاست؟
اشکی که می چکد نیمه‌شب از چشم پریشان
جز سوی خدا راه ندارد، سخن از غیر خطاست.


هر کس که به جز او طلبد مرهم دردی
بیهوده رود، راه نجاتی به جز این نیست راست.
در تیرگی شب که دلم غرق غم آمد،
نوری به دلم تابید و این نور امید ماست.


دستی که نگیرد به جز او وقت مصیبت
بیرون نکشد هیچ دلی را ز غم ، ابتلاست.
پس دل به خدا ده که در این عالم فانی
تنها دو جهان مملو از لطف و عطای خداست.
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
679
پسندها
14,160
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #15
در سکوت شب، وقتی ستاره‌ها چشمک می‌زنند و باد آرام از پنجره رد می‌شود، تنهایی مثل یک دوست قدیمی به دیدنم می‌آید. شاید در نگاه اول، تنهایی سنگین و سرد به نظر برسد، اما وقتی با آن هم‌نفس می‌شوی، می‌فهمی که گاهی تنها بودن، یعنی فرصتی برای شنیدن صدای درونت.

تنهایی مثل یک آینه است. وقتی تنها هستی، خودت را بهتر می‌شناسی. همه آن چیزهایی که در شلوغی روزها از چشم‌هایت پنهان بود، حالا آشکار می‌شود. ترس‌ها، آرزوها، اشتباهات و حتی لحظه‌های کوچک خوشبختی که شاید فراموش کرده بودی.

گاهی تنهایی مثل یک قفس است، احساس می‌کنی که دیوارهای بلند دورت را گرفته‌اند و هیچ راه فراری نیست. اما بعد یادت می‌افتد که همین قفس، شاید تنها جایی باشد که می‌توانی بال‌هایت را باز کنی و پرواز را تمرین کنی.

تنهایی دردناک...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : شرور

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 9)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا