- تاریخ ثبتنام
- 4/2/25
- ارسالیها
- 90
- پسندها
- 262
- امتیازها
- 1,113
- مدالها
- 3
سطح
2
- نویسنده موضوع
- #81
نویسنده: سلام! من برگشتم با یه پارت جدید از رمان. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید!
امیرعلی: یه راه دیگه هم هست که یکم سختتره و تقریباً بدون بازگشته.
ویلیام: چیه؟
امیرعلی: فعلاً دارم بهش فکر میکنم. برای عملی شدن راه دوم، باید یه متحد قوی بین اعضای باند یا تو دنیای قاچاق داشته باشیم که همچین کسی فعلاً نیست. اما اگه پیدا شد، قطعاً خودم برای انجام نقشه دوم داوطلب میشم.
حامد: پس اوکیه... داشتم یادم میرفت اینو راد داد بهت بدم.
امیرعلی: چی هست؟
حامد: گفت یه ارثیه از باباته که فرصت نشده بهت بده.
امیرعلی: مطمئنی؟
ویلیام: بازش کن ببین چی توشه.
امیرعلی: میبرم خونه، سر فرصت نگاش میکنم.
ویلیام: هرطوری که راحتی، امیدوارم جواب سوالات مربوط به مرگش و اون...
امیرعلی: یه راه دیگه هم هست که یکم سختتره و تقریباً بدون بازگشته.
ویلیام: چیه؟
امیرعلی: فعلاً دارم بهش فکر میکنم. برای عملی شدن راه دوم، باید یه متحد قوی بین اعضای باند یا تو دنیای قاچاق داشته باشیم که همچین کسی فعلاً نیست. اما اگه پیدا شد، قطعاً خودم برای انجام نقشه دوم داوطلب میشم.
حامد: پس اوکیه... داشتم یادم میرفت اینو راد داد بهت بدم.
امیرعلی: چی هست؟
حامد: گفت یه ارثیه از باباته که فرصت نشده بهت بده.
امیرعلی: مطمئنی؟
ویلیام: بازش کن ببین چی توشه.
امیرعلی: میبرم خونه، سر فرصت نگاش میکنم.
ویلیام: هرطوری که راحتی، امیدوارم جواب سوالات مربوط به مرگش و اون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.