- تاریخ ثبتنام
- 13/2/21
- ارسالیها
- 2,549
- پسندها
- 7,780
- امتیازها
- 30,973
- مدالها
- 26
سطح
16
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
جهان را شمع سوزانش نهانی فتنه انگیزد
از این فتنه همی قلبها درونش عشق برخیزد
اگر در راه آن نرگس، رود جانم باکی نیست
که از هر زلف او حاشا هزاران جان میریزد
در او یافتم آرامش درین گرداب پر آشوب
ولی پروانه شد او تا ز دستم هی بگریزد
نمیدانم نمیخواهد بداند یا نمیداند
که از عشقش هزار رویا به قلبم نقش آویزد
نگار، عاشقکشی رسم نیست چنین که پیشهاش کردی
نباشد مرسوم، معشوق، جان عاشق بستیزد
دلا در حسرت لعلش باز باید خمار مانی
در این آلودگی صاحب، سراسر درد آمیزد
از این فتنه همی قلبها درونش عشق برخیزد
اگر در راه آن نرگس، رود جانم باکی نیست
که از هر زلف او حاشا هزاران جان میریزد
در او یافتم آرامش درین گرداب پر آشوب
ولی پروانه شد او تا ز دستم هی بگریزد
نمیدانم نمیخواهد بداند یا نمیداند
که از عشقش هزار رویا به قلبم نقش آویزد
نگار، عاشقکشی رسم نیست چنین که پیشهاش کردی
نباشد مرسوم، معشوق، جان عاشق بستیزد
دلا در حسرت لعلش باز باید خمار مانی
در این آلودگی صاحب، سراسر درد آمیزد