شعر مجموعه اشعار بر بام خانه‌ی دل ویرانگی می‌رقصد | محدثه رستگار کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع AROOS MORDE
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 1,254
  • کاربران تگ شده هیچ

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
دردی درون سینه دارم
که دگر نمی‌شود هرگز درمان

از کوله‌بار این دنیا
به من رسیده یک دل پریشان

خانه‌ی مملو از شادی دل
نابود شد به دست ساکنان

مسافر زخمیِ دل‌مُرده‌ای‌ام
که جایی ندارد در این جهان

با این روح آغشته به غربت
افتاده‌ام دگر از تاب و توان

اگر این تازه آغاز راه‌ست
پس صد ای وای بر پایان

هزاران من درونم منقرض شد
روحم هنوز پر نکشیده به آسمان

خوشبختی برای قصه‌ها بود
در دنیا هرچه دیدم، بوده تاوان

لبخند لب‌هایم آشکار است
بغضی میان هر لبخند شده پنهان

بارها و بارها ایستاده مُردم
بی‌آنکه دفن شوم درون گورستان
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
قسم به لحظه‌هایی که
دلم هردفعه شکست

قسم به بغضی که تا همیشه
در نفس‌گاه من نشست

دنیا با من مهربان نبود
خنده‌هایم به قصه‌ها پیوست

هربار عشق ورزیدم من
احساساتم ازهم گسست

دگر محال است که کسی
آن منِ پُرمهر را آوَرَد به دست!
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
گیرم که روز خوب بیاید بعد از این همه درد
اما نوش‌دارو پس از مرگ سهراب چه سود؟

باران عشق بی‌فایده ببارد بر بام خانه‌ی دل
وقتی غم بی‌مهری سوزاند هرچه بود و نبود

آن‌که دیروز آتش زدی را نتوانی دگر زنده کنی!
از او هرچه رسد به تو، فقط هست خاکستر و دود

این‌ها واژه نیستند، خون‌گریستن‌های قلبم‌اند
زخمی در دل دارم که دگر نمی‌گردد بهبود

به ظاهر سرپا هستم و می‌خندم ولی
روحم گشته درمانده و زخمی، تکه‌پاره و کبود

چه غریبانه با تمام آرزوهای رنگی‌ام وداع کردم
شکستم هرگاه به هرچه دوست داشتم گفتم بدورد

هرچه بگریزیم، در نهایت زندگی فریاد زند بر سرمان
که عده‌ای خوشبخت و عدی‌ای دیگر نابود!
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
در دلِ نوشته‌هایم
غمی مانده تا همیشه

این همه حسرت و غصه
آتش زده مرا ز ریشه

من آن درخت پُرشکوفه
که زدند به جانم تیشه

در این دنیای بی‌رحم، حتی
سنگ زخمی شده از شیشه

شده‌ ویرانه‌ی متروک
آن دل زیبای عاشق‌پیشه
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
آن‌قدر غم خورد‌ه‌ام در زندگی
که دگر از زیستن سیر شده‌ام

در اول راه پُر غم و دردِ جوانی
من قرنی دل‌خسته و پیر شده‌ام

شلیک حقایق چون به خورد من نرفت
بارها با عمق دل زخمی هر تیر شده‌ام

راه خِرَد امن و در دستان معشوق شمشیر
هربار با دل و جان قربانی شمشیر شده‌ام

عزیزان آمدند، به دلم خنجر زدند
آخرش با غمم قدم‌زنان راهی مسیر شده‌ام
 
آخرین ویرایش
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
از رویاهایم گذشتم اما
دگر دلی ز من جا مانده

بر مزار خنده‌های خویشتن
با غربت اندوه‌، تنها مانده

در خشکسالی شادی‌ها
دلم در حسرت دریا مانده

هر شبی را صبحی‌ست ولی
در من هنوز هم زخم‌ شب‌ها مانده

آبشار سعادت فقط افسانه بود
دل من آواره درون صحرا مانده

از تمام خاطرات شیرین من
برایم غمی به وسعت دنیا مانده
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
ز دنیا گله دارد دل زخمی من
چرا اقبال من شده چنین؟

هربار حسرت و غصه و غم
در دنیا سهم من بوده همین

هر دم با امید بلند شدم
محکم‌تر از قبل خوردم زمین

هرگاه دمی آرام و خرّم می‌شوم
حوالی‌ام رنج‌ها می‌کنند کمین

قلبم چنان فجیع کُشته شده
که گشته کل وجودم خونین

به خنده‌های من نگاه نکن
زندگی بر دلم نوشته حزین
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
گفته بودم نشود بدتر از این غم‌ها ولی
دنیا دردتر از این‌ دردها نشانم داده است

چه محال‌‌‌ها را با بی‌رحمی پشت هم
هدیه به قلب پریشانم داده است

خوشبختی نیست مصلحت دل من
به این خاطر سیاهی به جهانم داده است

بخت تاریک ما را سحری نیست دگر
این فلک مرا درد بی‌درمانم داده است

بغض آمد و ماند! کار از گریستن هم گذشت
دنیا با قول بهار، هربار خزانم داده است

این همه «نمی‌شود» تا کِی و کجا خواهد بود؟
هربار ناامیدی به روح ناتوانم داده است
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
هرگز نگفتم به هیچ‌کس ولی
آن شب در خودم جان دادم

کوله‌باری از دردها و بغض‌ها
هدیه به این دل ویران دادم

با خون‌دل‌های بی‌وقفه‌ی خود
غم به آسمان جهان دادم

فریاد نزدم هرگز ولیکن هربار
به چشمانم خواب پریشان دادم

پس از آن شب من نگریستم اما
به سینه‌ام تا ابد بغض سوزان دادم

دل سپردم به هرچه سهم من نبود
به وجودم هزار درد بی‌درمان دادم

بی‌توجه به منطق، راه دل را رفتم
عاقبت اما با همان دلم تاوان دادم
 
امضا : AROOS MORDE

AROOS MORDE

مدیر بازنشسته کتاب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,118
پسندها
23,611
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
در دیار رویاهای خود
از هر آرزو جا مانده‌ام

مرهم زخم همه بودم ولی
خودم در غمم تنها مانده‌ام

ساحل آرامش خواستم اما
حالا در دریای رنج‌ها مانده‌ام

روزی چه شلوغ بود دور من
اکنون از کل عالم رها مانده‌ام

دگر بر دهر من نتابید خورشید
تا ابد گرو در میان شب‌ها مانده‌ام


*دهر به معنی اقبال یا سرنوشت است.
 
امضا : AROOS MORDE

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 1)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا