متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار رودکی

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #41
در رهگذر باد چراغی که تراست
ترسم که بمیرد از فراغی که تراست
بوی جگر سوخته عالم بگرفت
گر نشنیدی، زهی دماغی که تراست!
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #42
کسی را چو من دوستگان می چه باید؟
که دل شاد دارد بهر دوستگانی

نه جز عیب چیزیست کان تو نداری
نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #43
ای از گل سرخ رنگ بربوده و بو
رنگ از پی رخ ربوده، بو از پی مو

گل رنگ شود، چو روی شویی، همه جو
مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
 

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #44
دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان

آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان
 

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #45
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی​
 
امضا : fatemeh^_^

fatemeh^_^

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
486
پسندها
2,777
امتیازها
14,573
مدال‌ها
14
  • #46
با آن که دلم از غم هجرت خونست
شادی به غم توام ز غم افزونست

اندیشه کنم هر شب و گویم یا رب
هجرانش چنینست، وصالش چونست؟

 
امضا : fatemeh^_^

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا