متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 10,913
  • کاربران تگ شده هیچ

Saba.Ar

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
43
پسندها
133
امتیازها
503
سن
18
  • #241
زاغکی قالب پنیری دید

از همان پاستوریزه های سفید!

پس به دندان گرفت و پر وا کرد

روی شاخ چنار مأوا کرد

اتفاقا ازان محل روباه

می گذشت و شد از پنیر آگاه

گفت: اینجا شده فشن تی وی

چه ویوئی! چه پرسپکتیوی!

محشری در تناسب اندام

کشته تیپ توست خاص و عوام!

دارم ام پی تریّ ِ آوازت

شاهکار شبیه اعجازت

ولی اینها کفاف ما ندهد

لطف اجرای زنده را ندهد

ای به آواز شهره در دنیا

یک دهن میهمان بکن ما را!

زاغ، بی وقفه قورت داد پنیر

آن همه حیله کرد بی تاثیر

گفت کوتاه کن سخن لطفا

پاس کردم کلاس دوم من
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
338
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
830
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
227
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,242
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
280
عقب
بالا