متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 10,913
  • کاربران تگ شده هیچ

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #231
راشد انصاری

وعده های انتخاباتی

کاش جای تمام آن گفتار

پرسش ام راجواب می دادی



یا اگر صحبتی نمانده به جا

دو سه متری طناب می دادی

انتخابات قبل یادت هست؟

نانِ داغ وکباب می دادی!

آن زمانی که میکروفن در دست

وعده باآب و تاب می دادی

می نوشتی که مقصد آزادی ست

آدرسِ انقلاب می دادی !

درمجالس که می شدی دعوت

دسته گل هی به آب می دادی!

به مریدان وچاکران هرشب

لوح تقدیر وقاب می دادی

سکه را می گرفتی از « عباس»

به زنِ او « رباب» می دادی !

در میان مجردان، اما

وعده های خراب می دادی!

هرکسی هرکجا خرش می رفت

زیر پالان رکاب می دادی

با دو تا سیخونک به آن جایش

خرِ او را شتاب می دادی!

درستادت برای تبلیغات

عکسِ با احتجاب می دادی

انجمن های شاعران مفتی،

به جماعت کتاب می دادی

آن چه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #232
خلیل جوادی

يه شب كه من خيلي خسته بودم
همين جوري چشمامو بسته بودم


سياهي چشام يه لحظه سر خورد
يكدفعه عين مرده ها خوابم برد
تو خواب ديدم محشر كبري شده
محكمه ي الهي برپا شده
خدا نشسته مردم از مرد و زن
رديف رديف جلوي روش وايسادن
چرتكه گذاشته و حساب مي كنه
به بنده هاش خطاب خطاب مي كنه
مي گه چرا اينهمه لج مي كنيد
راهتونو هي بيخودي كج مي كنيد
آيه فرستادم كه آدم بشيد
با دلخوشي كنار هم جم بشيد
دلاي غم گرفته رو شاد كنيد
با فكرتون دنيا رو آباد كنيد
عقل دادم بريد تدبر كنيد
نه اينكه جاي عقل و كاه پر كنيد
من به شما چقدر ماشاالله گفتم
نيافريده بارك الله گفتم
من كه هواتونو هميشه داشتم
حتي يه لحظه گشنتون نذاشتم
اما شما بازي نكرده باختين !
نشستيد و خداي جعلي ساختين !
هر كدوم از شما خودش خدا شد
از ما و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #233
خلیل جوادی

جاتون خالي يه جايي مهمون بوديم

پـاي بسـاط تلـويـزيـون بـوديـم



برنامه شون سازي و آوازي بـود

اما سازش قايم باشك بازي بود

بچّه ي صابخونه كه فيلمو مي ديد

رو به باباش كرد و با خنده پرسيد

اون دو نفر كه پشت اون گلدونن

شونه شونو هِي چرا مي جنبونن

باباش بهش گف پسرم گير نده

خنده زياديش پيـش مهـمـون بده

اون دو تا اونجا گِل لگد مي كنن

اونـا دارن كـاراي بـد مي كـنـن

آلت موسيقي ميگن حرومه

اگه نـيـگا كـنـي كـارت تـمـومـه

هر كي چشش ساز ببينه لوچ ميشه

مخش يهو سوت ميكشه پوچ مي شه

اونايي كه صاحب تلويزيونن

خير و صلاحِ همه رو مي دونـن

ميگن نوازندگي عـلاّفيـه

آقـاي خوانـنـده خـودش كـافـيـه

اين صداي سازه كه خيلي خوبه

خودش يه تيكه پوست و سيم و چوبه

همين ناقاره كه صداش عاليه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #234
ابوالفضل زرويي نصرآباد

بار امانت


در بساط بي دلان، اختر شمردن مشكل است
آبروي خود ميان خلق بردن مشكل است


صحنهْ آيينه را ديدار بلبل شرط نيست
جلوهْ طاووس را در گل فشردن مشكل است
آبدزدك در خفا آبي به خجلت مي خورد
مال مردم را ميان جمع خوردن مشكل است
هر كه بامش بيش، برفش بيش، يعني فصل برف
زندگاني بالاخص اطراف جردن مشكل است
پير, ما را وقت رفتن نكته اي در كار كرد:
كارها را دست نامحرم سپردن مشكل است
نيست «ملا» بردن بار امانت هيچ سخت
زير بار منّت اغيار مردن مشكل است
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #235
شنیدم در زمان خسرو پرویز

گرفتند آدمی را توی تبریز

به جرم نقض قانون اساسی

و بعضی گفتمان های سیاسی

ولی آن مرد دور اندیش، از پیش

قراری را نهاده با زن خویش

که از زندان اگر آمد زمانی

به نام من پیامی یا نشانی

اگر خودکار آبی بود متنش

بدان باشد درست و بی غل و غش

اگر با رنگ قرمز بود خودکار

بدان باشد تمام از روی اجبار

تمامش از فشار بازجویی ست

سراپایش دروغ و یاوه گویی ست

گذشت و روزی آمد نامه از مرد

گرفت آن نامه را بانوی پر درد

گشود و دید با هالو مآبی

نوشته شوهرش با خط آبی:

عزیزم، عشق من، حالت چه طور است؟

بگو بی بنده احوالت چه طور است؟

اگر از ما بپرسی، خوب بشنو

ملالی نیست غیر از دوری تو

من این جا راحتم، کیفور ِ کیفور

بساط عیش و عشرت جور و واجور

در این جا سینما و باشگاه است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #236
سحرگاهان به قصد روزه داری
شدم بیدار از خواب و خماری
برایم سفره ای الوان گشودند
به آن هر لحظه چیزی را فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته
سُس و استیک با نان برشته
خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم
کمی از این کمی از آن چشیدم
پس از آن ماست را کردم سرازیر
درون معده ام با اندکی سیر
وختم حمله ام با یک دو آروغ
بشد اعلام بعداز خوردن دوغ
سپس یک چای دبش قند پهلو
به من دادند با یک دانه لیمو
خلاصه روزه را آغاز کردم
برای اهل خانه ناز کردم
برای اینکه یابم صبر و طاقت
نمودم صبح تا شب استراحت
دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا
کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا
به افطاری برایم شد فراهم
زدم تو رگ کمی از زولبیا هم
وسی روزی به این منوال طی شد
نفهمیدم که کی آمد و کی شد
به زحمت صبح خود را شام کردم
به خود سازی ولی اقدام کردم
به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

(NMS)

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
306
امتیازها
1,683
  • #237
پیغام گیر تلفن خانه ی باباطاهر جون
:D

تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

(NMS)

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
306
امتیازها
1,683
  • #238
نگاهم با نگاهت کرد برخورد خدا مرگت دهد حالم بهم خورد

:D
:D
:D
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

MOHAMMAD*N

رفیق جدید انجمن
سطح
11
 
ارسالی‌ها
75
پسندها
5,906
امتیازها
20,578
مدال‌ها
9
سن
23
  • #239
شنیدم که دوباره کشف کردند
برای نفت میدان جدیدی
مرا از این خبر صد ترس افتاد
که یعنی نفت خواران جدیدی
دوباره بوی نفت آمد مشامش
دوباره پهن شد خوان جدیدی
دوباره باز هم در روغن افتاد
برای عده‎ای نان جدیدی
دوباره رونق خوبی گرفته
فروش نفت و دکان جدیدی
برای اختلاس و رانت خواری
مهیا گشته امکان جدیدی
مبادا که بیاید توی اخبار
خبرهای فراوان جدیدی
که پول نفت را دادیم یکجا
به آقازاده‎ی جان جدیدی
دعا کردم که باشد این خبر هم
دوباره باز چاخان جدیدی
ندارم طاقت این را شنیدن
که ما کردیم خسران جدیدی
که دوشیدند و بردند و ندادند
بدون هیچ پایان جدیدی
لذا شایسته دیدم تا بگویم
شما را فکر شایان جدیدی
برای حفظ این میدان ضروریست
به پا دارید اُرگان جدیدی
دکل‎ها را بپایید و بگیرید
برایش یک دکلبان جدیدی
فروش نفت آن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MOHAMMAD*N

MOHAMMAD*N

رفیق جدید انجمن
سطح
11
 
ارسالی‌ها
75
پسندها
5,906
امتیازها
20,578
مدال‌ها
9
سن
23
  • #240
زود تخصيص رديفم بدهيد
سهمي اندازه‌ي كيفم بدهيد

به من از بودجه‌ي بيت‌المال
سبد قشر ضعيفم بدهيد

به من از چرك كف دست دو تا
كيسه‌ي پول كثيفم بدهيد

بحث چرك كف دست و اينهاست
لااقل كيسه و ليفم بدهيد

سهمم از نفت مشخص بكنيد
چند تا بشكه و قيفم بدهيد

بندي از لايحه‌ي بودجه‌ام
بنده را شغل شريفم بدهيد

واگذاري بدهيدم شركت
نيز تخفيف خفيفم بدهيد

چون حريفان همه بردند زياد
نصفي از سهم حريفم بدهيد

پول نشر دو سه تا دفتر شعر
محض اين طبع لطيفم بدهيد

نكند بودجه پايان يابد
بنده را هم اَه و پيفي بدهيد


حسين شادمهر
 
امضا : MOHAMMAD*N
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Kallinu

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
338
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
830
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
227
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,242
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
280
عقب
بالا