متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده اشعار طنز

  • نویسنده موضوع narcissus
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 240
  • بازدیدها 10,920
  • کاربران تگ شده هیچ

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #21
زبان حال یک ارباب رجوع در دانشگاه


در شگفتم از چــه رو با ما لجــش تا ایــن حــد اسـت

آه مــن هــم گــر نگیـــرد، مــادرم آهـــش بــد اســت

او گـره ها می زنـد، بـا چنـــگ و دنــدان مانـده، مـــن

در میـــــان ناکســــــان گـویـنــد او ســــر آمد اســـت

بر نگشــته هــر که مشــکل دارد و پیــش وی اســت

گوئیــا یکســـویه اسـت این راه و در وی ممتـد اسـت

بــس تمــام مشـــکلاتم دســـت آن ناکــــس فـــــتاد

ســینه ام تاول زد از بــس روی آن دســت رد اســـت

شاید این مشــکل نه از ایشـان که تنــها از من است

بخـــت و اقبـــالم یقیـــــنا واحـــدی از یکصــــد اسـت

یا نه از من، نـی از ایـشان بلکه این یک سنت اسـت

این چنین ها می کند هر کس که در آن مسند است

بــی زر و بـی آشــنا رفتـی به آن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #22
شعر طنز / در آزمون سخت عشقت کم نیاوردم


در آزمون سخت عشقت کم نیاوردم
مشروطی حتی ترم آخر هم نیاوردم

درپاسخ پرسیدن از راز بقای عشق
برهان ترد غیر مستحکم نیا وردم

پشت سرم حرف زیادی بود پیش ازاین
ازحرف بدخواهان به ابرو خم نیاوردم

داروی درد مزمن مردم شدم اما
تنهابرای درد خود مرهم نیاوردم

ابلیس خودرا خفه کردم با خیال تو
نامی زحوا گندم و آدم نیاوردم

شعری برایت بافتم باتاروپود عشق
اما برایت برگه ی شعرم نیاوردم

گم کرده بودم دست وپایم را به طوری که
از خاطرم رفت و گل مریم نیاوردم
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #23
ای در وجودت چشم عالم مات و مبهوت


ای در وجودت چشم عالم مات و مبهوت
دنیا فدای غمزه های چشم و ابروت!

آمیزه ای از انبه و موز و انار است
طعم لبان تو که دارد رنگ شاتوت!

بر گیسوی کشمیری ات پیچیده ای باز
شال کرشمه از حریرستان لاهوت!

بگذار تا آخر دنیا بخوابم
در سایه سار پربهار باغ لیموت!

گشتم ولی مثل تو را پیدا نکردم
در هندوچین و قندهار وبلخ و بیروت!!

دکتر یدالله گودرزی
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #24
بهروز جوانمرد / شیک ترین زندگی داغ ترین بند گی


شیک ترین زندگی داغ ترین بند گی
یار مرا می برد تا دل_ تابندگی


باغ تعادل کجاست یا غزلی ناب کو
ناب ترین شعر ها مشکل خوانندگی


فقرفنا می شود جهل جدا میشود
شور بپا می شود حاصل بارندگی


سنگ صبورش شدی محو غرورش شدی
شعرو شعورش شدی دردل _شرمندگی


شاه ترین کارها جرم ترین دارها
ماه ترین یارها فال نوازندگی


بنز سوارش کند مست_ قرارش کند
کیست مهارش کند باطل رانندگی


لوکس غزل ساختن لعل لبش باختن
با همگان سا ختن در دل_هر زندگی
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #25
محمد علی ساکی / بیخودی بانو دلت با عشق من صابون نزن


بیخودی بانو دلت با عشق من صابون نزن
گوشه ی چشمان خود اردویی از افسون نزن

چشم خود را می رسی وقتی به من درویش کن
روبرویم دست بر هر فعل ناموزون نزن

با غزلغمزه نمی لرزد دل اهل ورع
دور من را خط کشیده پرسه ی مظنون نزن

چون حنای شعر تو رنگی ندارد پیش من
دست بر آرایه یا تصویر ویا مضمون نزن

من که می دانم زلیخای هوس الگوی توست
پیش یوسف موی خود از روسری بیرون نزن

گاه گاهی رود بعد از سیل طغیان می کند
گفته بودم چادرت را در کنار کرخه یا کارون نزن

چون که عاقل تر از آنم با هوس اغوا شوم
بیخودی بانو دلت با عشق من صابون نزن
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #26
شعر طنز / آفرین ، مرحبا ، صفا کردی


آفرین ، مرحبا ، صفا کردی

پا توی کفش شعر ما کردی

شاخ ذوق مرا شکانیدی

اسب طبع مرا رمانیدی

دو ـ سه روزی عرق نمودم من

تا که آن شعر را سرودم من

شاغلامش سپس ویزیت فرمود

لطف فرموده و ادیت فرمود

بعد از آن ، مش رجب ، دو روز و دو شب

کرده ویرایشش وجب به وجب

سه چهار بار پشت و روش کردیم

مصرعش پاره بود ، رفوش کردیم

لاجرم هر که شعر را خوانده

کرده تشویق و کله جنبانده

گفته احسنت مرحبا ، بخ بخ

حبذا ، آفرین ، زها و الخ ...
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #27
دوبیتی طنز از ناصر فیض


رفتیم به پیتزا فروشی امیر

دیدیم نشسته بود آنجا دم شیر



پشت سر آن مرد که عینک هم داشت

یک مردک سگ سبیل با یک کفگیر
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #28
محمد علی رستمی / "وصال" از تلخی طنزت نه می خندد ، نه می گرید


در این آشفتگی هرگز تو دیگر سر نمی گردی

مرو تغییر جنسیت ، که دیگر نر نمی گردی


رسیده جان من بر لب از این بیماری پنهان

شنو از ما به پنهانی از این بدتر نمی گردی


دروغی را که گفتی دارمش من یادگار از تو

بیا حرفی بزن جانا ، به جانم کر نمی گردی



خ**یا*نت کرده بودم من مگر از پیش من رفتی

دویدم هرچه دنبالت تو گفتی خر نمی گردی



به جانم هر چه از امراض تو دارم ، نمی دانی

شوم قربانی فهمت ، که دیگر شر نمی گردی


پشیمان از طلا گشتم در اینجا من نمی مانم

بمان در جای خود محکم ، تو دیگر زر نمی گردی


"وصال" از تلخی طنزت نه می خندد ، نه می گرید

تو نامردی که می گریی ، به شعرم بر نمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #29
عمران صلاحی / بگذار شبی زلف درازت گیرم


بگذار شبی زلف درازت گیرم

صد بوسه از آن سینه بازت گیرم



نوشابه گاز دار خواهد دل من

بگذار لبت بوسم و گازت گیرم
 
امضا : SAmirA

SAmirA

کاربر نیمه فعال
سطح
2
 
ارسالی‌ها
457
پسندها
3,522
امتیازها
17,773
مدال‌ها
1
  • #30
شعر طنز عروس

دانی که از چه نام عروسان یک پدر

در اصطلاح مردم هر شهر " جاری " است

زیرا که نهر فیض پدر شعبه گشته است

در هر عروس شعبه ای از نهر او جاری است
 
امضا : SAmirA

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
9
بازدیدها
339
پاسخ‌ها
34
بازدیدها
834
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
228
پاسخ‌ها
91
بازدیدها
3,246
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
280
عقب
بالا