شعرکده اشعار طنز

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

با جان و دلم یکسره محشور کتاب است
این یار وفا پيشه‌ي مشهور کتاب است

آچار فرانسه همه دیدند، ولیکن
در خانه‌ی من آلت مذکور کتاب است

من باب مثَل یک پشه وز وز کند و من
با آنچه کنم آن پشه را دور کتاب است

با پنجه‌ی خود بر سر جلدش بزنم دف
هی می‌زنم و همدم تنبور کتاب است

گاهی کنمش لوله و در آن بدمم سور
گاهی نی و گاهی شده شیپور کتاب است

یک پایه‌ی میزم شده لق آنكه تعادل
بخشيده به آن پایه‌ی مزبور کتاب است

مي‌كوبمش آن را به سر كودك خود چون
من معتقدم سنبه‌ی پر زور کتاب است

یک چیز بگویم که بخندید، رفیقم
می‌گفت که بوفی که بود کور کتاب است

شاید که توهّم زده زیرا به خیالش
بوف و خر و اسب و شتر و مور کتاب است

طنزش به كنار اين غزل اما به حقيقت
در زندگي ما همه مهجور كتاب است

ما اهل کتابيم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

روزی مردم فراوان می‌شود با فیلترینگ
کاخ استعمار ویران می‌شود با فیلترینگ

مشکلِ بیکاری و بی پولی و سردرگمی
عاقبت یکروز آسان می‌شود با فیلترینگ

شاخصِ نرخِ تورم، رشدِ منفی می‌کند
مثل سابق ارز ارزان می‌شود با فیلترینگ

سفره های خالی از نان، مطمئن باشید که
مملو از مرغ و فسنجان می‌شود با فیلترینگ

می‌شود دریاچه ها لبریز و سدها مان پرآب
رودها از نو خروشان می‌شود با فیلترینگ

شاخه ها و برگ های تازه می‌روید به باغ
دردها از ریشه درمان می‌شود با فیلترینگ

«یوسف گم گشته بازآید به کنعان» شک مکن
«کلبه احزان، گلستان» می‌شود با فیلترینگ

"شایعات بی اساس" و "اطلاعات دروغ"
جملگی مختصِ "کیهان" می‌شود با فیلترینگ

چین و کوبا، مصر و تونس، رو به سامان رفته‌اند
وضع ماهم رو به سامان می‌شود با...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز


آنکه خلقی کرده بی ایمان تلگرام است و بس
لایق نفرین جاویدان تلگرام است و بس

چون نبارد قطره ای باران به خاکِ پر گناه
باعث کم بودن باران تلگرام است و بس

از درون جعبه ی جادو بیامد این "سروش"
همنشین حضرت شیطان تلگرام است و بس

شهردار شهر شد بیمار در زیر فشار
علت این درد بی درمان تلگرام است و بس

گفت مسئولی چو بالا می‌رود نرخ دلار
آن لعینی کو دهد فرمان تلگرام است و بس

فیلترِ دزدان و بدکاران که کاری مشکل است
آنچه فیلتر می‌شود آسان تلگرام است و بس..!

#وحید_کمال

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

نسلِ امروز که در غار نباید باشد
به خُرافات گرفتار نباید باشد

دَمِتان گرم به ما پنجره دادید امّا
وسطِ پنجره دیوار نباید باشد!

مَبحثِ حُجب و حیا مبحثِ خوبی ست ولی
پایِ زرّافه که شلوار نباید باشد!

فیلترینگیدی و قیچیدی و سانسوریدی!
مؤمن اینقدر خودآزار نباید باشد!

کشمکش‌های شماها سَرِ هر چیزِ مُدِرن
باعثِ خنده ی کُفّار نباید باشد

راهِ رفتن به بهشت از دلِ "لا اِکراه"است
حال با حور به اجبار نباید باشد

هر که مسئولِ گناهانِ خودش خواهد بود
فهمِ این مسئله دشوار نباید باشد

آنکه بایست بفهمد به گمانم خواب است
آدمِ شب زده بیدار نباید باشد..!

✍ #شروین_سلیمانی

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

آداب پایتخت‌نشینی نخواستیم
یک چسب گنده بر نوک بینی نخواستیم

ما را شمیم سنجد و توت وطن خوش است
ما میوه‌های مصری و چینی نخواستیم

تولید را، پدر، سر جدّت! غلاف کن
بابایمان درآمده، نی‌نی نخواستیم

خواننده‌های روی زمین خوش صداترند
خواننده‌های زیرزمینی نخواستیم

با ما بدون پرده بگویید زهرمار
ما حاضریم... فلسفه‌چینی نخواستیم

دین را دبیر جبر به ما یاد داده است
قربانتان! معلم دینی نخواستیم

یارانِ او به برج‌نشینی رسیده‌اند
مردی که گفت: کاخ‌نشینی نخواستیم...!

✍ #سعید_بیابانکی

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

«ای نام تو بهترین سرآغاز»
لطفا نظری به ما بیانداز

مردم،به خودت قسم،اسیرند
در دستِ جماعتی دغل باز

ظلم است نصیب ما،ولی نیست
در سینه جگر،برای ابراز

آوار شدند روی مردم
در زلزله،خانه هایِ نوساز

بیچاره همیشه پشتِ گلدان
پنهان شده است تارِ شهناز

یا گرد و غبار و خاک نفرست
یا یک تُکِ پا برو به اهواز

هرچند دم از تو می زند شیخ
بی نامِ تو نامه می کند باز

در خاتمه ضمنِ عرضِ پوزش
لطفا نظری به ما بیانداز...!

✍ #مصطفی_علوی

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

ای بی خبر ز لذّتِ چُرتِ مدامِ ما
در مجلسی که خورده سه دانگش بنامِ ما

در رأسِ قدرتیم و سوارِ خرِ مُراد
فعلا که اسب سرکشِ بخت است،رامِ ما

هر چند ارتقایِ عدالت شعارِ ماست
فرق است بین جمعِ خواص و عوامِ ما

بالا کشیده ایم زمینهایِ شهر را
این است کلِّ دغدغه و اهتمامِ ما

حق را به هر کسی که بخواهیم می دهیم
تا بوی پول می گذرد از مشامِ ما

فریادِ واعدالتمان گوش کر کن است
وقتی دو سهم کم بشود از سهامِ ما

دستور می دهیم که زندانی اش کنند
هر کس نگاهِ چپ بکند بر مقامِ ما

محکم نشسته ایم و تکان هم نمی خوریم
میخ است پایِ کرسیِ قدرت،لگامِ ما...!


✍ #مصطفی_علوی

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

یک ذره هم خلاف نمی گفت شیخ ما
یک جمله ی اضاف نمی گفت شیخ ما

در موعظات خویش هم از رسم همسری
غیر از شب زفاف نمی گفت شیخ ما

درمان درد مردم بیچاره می‌نمود
در نسخه جز شیاف نمی‌گفت شیخ‌ما

جر خورده است درز فقیر و غنی، دریغ!
ای کاش از شکاف نمی گفت شیخ ما

کامل مسلط است به اوضاع مملکت
سر در گم از کلاف نمی‌گفت شیخ ما

از راز سر به مهر خبرداشت او ولی
رُک، پوست کنده، صاف نمی گفت شیخ ما

زیر همان لحاف به عرفان رسیده بود
زیر همان لحاف... نمی گفت شیخ ما

ایرانیان به غصه و‌غم اخت گشته اند
این نکته را خلاف نمی گفت شیخ ما

زیر عبا نهان شده برهان قاطعش
حرفی هم از غلاف نمی گفت شیخ ما

سنش به سن حضرت آدم رسیده بود
چیزی از انصراف نمی گفت شیخ ما

می گفت رمز قدرت ما اتحاد ماست
یعنی از اختلاف نمی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

من شنیدم زمان اسکندر
شاه کشورگشای ویرانگر

دزد دریایی یی به دام افتاد
بعد یک جنگ سخت و هول آور

گفت با او سکندر مقدون
تو خجالت نمی کشی عنتر

روی کشتی سوار در دریا
می دهی جان مردمان به هدر

مال آن ها به زور می گیری
به کنیزی بری زن و دختر ...

چون که پرخاش او فرو کش کرد
داد پاسخ که : ای امیر قدر

چون مرا هست یک عدد کشتی
نام من هست دزد غارتگر

داشتم گر هزارها کشتی
نام من بود چون تو اسکندر

فاتح و قهرمان تاریخی
نه چنین دزد بی پدر مادر

فرق من با تو در کم است و زیاد
ور نه ما هر دو مثل همدیگر

این حدیث از برای تو گفتم
ای که می دزدی آفتابه ، اگر

خود رها سازی این دله دزدی
روی آری به شیوه ای دیگر

رانت خواری کنی ترلیونی
می نشینی به روی چشم بشر

می شوی جزء نور چشمی ها
مایه ی فخر ملت و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[حسنا(هکرقلب)]

#شعر_طنز

مُختَلِسی پند به فرزند داد
«کای پسر،این پیشه پس از من توراست!»

ما به جهان کیف بسی کرده‌ایم
جانِ پدر!نوبتِ کیف شماست!

بهر خوراکِ شکمت فکر کن
روز و شب این خیک به نشو و نماست!

خود به خود اَر قفلِ خزانه شکست
هیچ مخور غصّه، قضا و بلاست!

زود برو هر چه توانی بچاپ!
غفلت و تاخیر در آن نابجاست!

گر بدِ تو گفت حسودی، مرنج
رو سرِ خود گیر که بادِ هواست

دزدت اگر گفت، بگو:تهمت است!
مفسدت اَر خواند،بگو:افتراست!

غصّۀ پروندۀ خود را مخور
«مردِ غنی با همه کس آشناست!»

علمِ مدرنیست کنون اختلاس
نیک بیاموز که چون کیمیاست

هر که در این علم شود اوستاد
لایق احسنت و زِه و مرحباست

وانکه از آن غافل و بی‌بهره شد
از من و تو پاک حسابش جداست

گیر بیفتد ز پسِ چند ماه
طفلکِ بی‌علم، «اوین»ش سراست!

بار...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.