«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

شاعر‌پارسی اشعار احمد شاملو

  • نویسنده موضوع Elka Shine
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 114
  • بازدیدها 4,631
  • کاربران تگ شده هیچ

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #31
به تو نگاه می کنم

و می دانم

تو تنها نیازمند یک نگاهی

تا به تو دل دهد

آسوده خاطرت کند

بگشایدت

تا به در درایی

من پا پس می کشم

و در نیم گشوده

به روی تو بسته می شود...
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #32
بسیار وقتها با یکدیگر



از غم و شادی خویش سخن ساز می کنیم

اما,



در همه چیز رازی نیست,

گاه به سخن گفتن از زخمها نیازی نیست,

سکوت ملالها از رازها سخن تواند گفت.
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #33
نه



این برف را دیگر

سرِ باز ایستادن نیست،

برفی که بر ابرو و موی ما می نشیند

تا در آستانه ی آیینه چنان در خویش نظر کنیم

که به وحشت

از بلندِ فریاد وارِ گُداری

به اعماق مغاک

نظر بردوزی .
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #34
اشک رازيست

لبخند رازيست

عشق رازيست

اشک آن شب لبخند عشقم بود


قصه نيستم که بگويي

نغمه نيستم که بخواني

صدا نيستم که بشنوي

يا چيزي چنان که ببيني

يا چيزي چنان که بداني...

من درد مشترکم

مرا فرياد کن.


درخت با جنگل سخن مي گويد

علف با صحرا

ستاره با کهکشان

و من با تو سخن مي گويم


نامت را به من بگو

دستت را به من بده

حرفت را به من بگو

قلبت را به من بده


من ريشه هاي ترا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #35
اعترافی طولانی ست شب

اعترافی طولانی ست

فریادی برای رهایی ست شب

فریادی برای رهایی ست

و فریادی

برای بند .



شب

اعترافی طولانی ست .



اگر نخستین شب ِ زندان است

یا شام ِ واپسین

ــ تا آفتاب ِ دیگر را

در چهارراه ها فرایاد آری

یا خود به حلقه ی دارش از خاطر ببری ــ ،

فریادی بی انتهاست شب

فریادی بی انتهاست

فریادی از نومیدی فریادی از امید ،

فریادی برای رهایی ست شب

فریادی برای بند .



شب

فریادی طولانی ست .
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #36
ساده است نوازش سگي ولگرد

شاهد آن بودن که چگونه زير غلتکي ميرود

و گفتن که سگ من نبود

ساده است ستايش گلي

چيدنش و از ياد بردن

که گلدان را آب بايد داد

ساده است بهره جويي از انساني

دوست داشتنش،

بي احساس عشقي

او را به خود وانهادن و گفتن

که ديگر نميشناسمش

ساده است لغزشهاي خود را شناختن

با ديگران زيستن

به حساب ايشان

و گفتن که من اين چنينم

ساده است که چگونه ميزي

باري زيستن سخت ساده است

و پيچيده نيز هم
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #37
دوستش می دارم

چرا که می شناسمش،

به دوستی و یگانگی.
- شهر

همه بیگانگی و عداوت است.-

هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم

تنهائی غم انگیزش را در می یابم.

اندوهش غروبی دلگیر است

در غربت و تنهایی.

همچنان که شادیش

طلوع همه آفتاب هاست

و صبحانه

و نان گرم،

و پنجره ئی

که صبحگا هان

به هوای پاک

گشوده می شود،

وطراوت شمعدانی ها

در پاشویه حوض.
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #38
همه لرزش ِ دست و دلم از آن بود

که عشق

پناهی گردد ،

پروازی نه

گریزگاهی گردد.



آی عشق ، آی عشق

چهره ی آبی ات پیدا نیست.
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #39
نازلی! بهارخنده زد و ارغوان شكفت
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
نازلی سخن نگفت،
سر افراز
دندان خشم بر جگر خسته بست رفت
 
امضا : Elka Shine

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #40
لبانت
به ظرافت شعر
شهوانی ترین بوسه ها را چنان به شرمی مبدل می کند
که جاندار غار نشین از آن سود می جوید
تا به صورت انسان درآید

و گونه هایت
با دو شیار مورب
که غرور تو را هدایت می کنند و
سرنوشت مرا
که شب را تحمل کرده ام
بی آن که به انتظار صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سر بلند را
از رو سپی خانه های داد و ستد
سر به مهر باز آورده ام
 
امضا : Elka Shine

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا