نگاهه هر دومون به صفحه ی اخر کتاب بود..
مکالمات پایانی آرشام و دلارام..
مکالمات مربوط به دلارام رو من می خوندم..و مربوط به آرشام رو هم خودش زمزمه وار زیر گوشم نجوا می کرد..
دلارام_دوری و جدایی..
آرشام_تلخی و ناکامی..
دلارام_غم و شادی..
آرشام_فراز و نشیب ِزندگی..
دلارام_گریه و لبخند..
آرشام_همه و همه رو پشت سر گذاشتیم..
دلارام_ دیگه قرار نیست به گذشته، به اون روزهای پر گلایه برگردیم..
آرشام_ درد دیدیم..درد کشیدیم..و رنج زمانه رو به جون خریدیم..
دلارام_ آدم بده ی قصه شدیم..آدم خوبه ی قصه هم شدیم..عاشق شدیم..اما رسوا نشدیم..پیش خدا چرا....اما...
آرشام_ اما باز هم موندیم..به عشق هم زندگی کردیم..زندگی کردیم تا به آرامش برسیم..
دلارام_هنوزم صدای پر نبض ِ تپش های قلبامون رو به رخ می کشیم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.