مهم مـعرفــى آثار نــويسندگان انجمن يك رمان

[SETAYESH.MO]

سلام ستایش هستم نویسنده‌ی رمان در حال تایپ یک سیلی عاشقانه ۱۵ سالمه دوساله که شروع کردم به نوشتن اول با دل‌نوشته شروع کردم اما یک سالی هست که دارم رمان می‌نویسم و خب یک سیلی عاشقانه اولین رمانمه که یک سال وقت گذاشتم برای پیدا کردن سوژه و نوشتن اولیه
موضوع 'رمان یک سیلی عاشقانه | seti mo کاربر انجمن یک رمان' در حال تایپ - رمان یک سیلی عاشقانه | seti mo کاربر انجمن یک رمان
امیدوارم بخونید و خوشتون بیاد

 

[ستین؛]

سلام خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟
اسمم رو نمیگم چون خودش معلومه سنم هم که اِهم(خانم‌ها سنشون رو نمیگن...نمی‌دونم چرا ولی فکر کنم یکی از شرط و شروط باکلاسیه)
خب اولین رمانی که خوندم عشق به سبک کنکوری بود و آخرین رمانی که خوندم رو یادم نیست( اولین‌ها هیچ وقت فراموش نمیشن!)
رمان های مورد علاقه‌ام اسطوره، گناهکار، توسکا، وانیا ملکه خواب‌ها،و ...دیگه یادم نمیاد...!
یه رمانم خودم می‌نویسم ژانرش هم علمی تخیلی هست که خوشحال میشم بخونید و نظرتون رو بگید...
اینم لینک:

برگزیده - رمان آخرین اَشوزُشت | مبینا قریشی کاربر انجمن یک رمان

°•هو القلم•° کد رمان: ۳۶۶۵ ناظر: @Suzan.R تگ: برگزیده نام رمان: آخرین اَشوزُشت آغاز: ۹۹/۱۰/۳۰ به قلم: مبینا قریشی نثر: ادبی ژانر: #فانتزی #عاشقانه خلاصه: زنگ خطر به صدا در می‌آید و ناقوس ترس، لرزه بر اندام‌ها می‌اندازد! «مراقب باشید؛ اَشوزُشت در کمین است!» و در آن هنگام که راز‌ها از خواب...

forum.1roman.ir

(اَشوزُشت یک کلمه‌ی اوستایی به معنی جغد هست)

 

[زهره.ر]

سلام به همه‌ی شما دوستان یک رمانی. من زهره هستم ۲۳ساله، مامان سه‌تا پسر شیطون بلا. زندگی پرفراز و نشیبی داشتم که شاید به نظر بعضی‌ها عجیب شاید هم جالب باشه. به هر حال الان مشغول تایپ رمان صادق هستم که داستان زندگی خودمه و خوشحال میشم اگه بخونید و نظر بدید و انتقاد هاتون رو بگید.

موضوع 'رمان صادق | زهره رضایی کاربر انجمن یک رمان'
کد رمان:3402 ناظر: @P A R I نام رمان: صادق نام نویسنده:زهره رضایی ژانر: #عاشقانه #اجتماعی صادق، پسری‌ست که مردانگی و متانت از چهره‌اش پیداست با قلبی مملو از محبت و احساس اما کم پیش می‌آید که احساسش را بروز دهد؛ با ورود زود هنگامش به زندگی زهره، نوه‌ی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Ńªŗí]

سلام نارین فیروزی هستم.
رمان در حال تایپ گزند احساس به قلم من هستش. با ژانرهای اجتماعی درام و عاشقانه هست.
خوشحال میشم رمانم رو بخونید و نظرات و انتقادات بگید تا با ایده‌های نابت تون رمانم بی‌نظیر و صدالبته دلنشین بشه.
رمان متفاوتی هستش و تا بیشتر جلو میره بیشتر هیجانی میشه.
اینم لینکش:

در حال تایپ | رمان گزند احساس | نارین فیروزی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 2785 ناظر: @Sara_D خلاصه: داستان از آن‌جا شروع شد که با آن چشم‌های وحشی و نافذش مرا می‌کاوید، از آن‌جا زندگی‌ام تغییر کرد که به‌خاطر کینه‌اش پدرم مرا از خانه‌اش بیرون کرد و آن‌جا بود که بی پناه شدم.

forum.1roman.ir

 

[سارا مرتضوی]

سلام
من سارا مرتضوی هستم
از بچه‌گی می‌نوشتم اما هدفمند نبود. 18 سالگی رمانی را نوشتم و در گوشه ای گذاشتم که خاک میخورد. روزی تصمیم گرفتم که جدی تر باشم و نتیجه آن زمان حالا شد
رمان رویای بزرگم که سه جلده و جلد اول کامل شده و جلد دوم در حال تایپه
رمان غم انگیز مرا در آغوشت بگیر، مادر
دلنوشته بیصدا فریاد کن که کامل شده و در حال تایپ دلنوشته غرشهای خفه من
و یک داستان کودک به نام من خوشمزه ام که در حال تایپه

در حال تایپ - رمان رویای بزرگم (جلد اول)| سارا مرتضوی کاربر انجمن یک رمان

نام رمان: رویای بزرگم (جلد اول) کد: ۳۶۰۸ ناظر: @SARA_H نویسنده: سارا مرتضوی ژانر: #درام #اجتماعی #رئال_جادویی خلاصه: داستان حول زندگی دختر زیبا و دوست‌داشتنی‌ای است که در سرش رویاهای بزرگی دارد و برای خود اهدافی قرار داده است و برای آن‌ها تلاش می‌کند، در مسیر این زندگی با موانعی رو به رو...

forum.1roman.ir

در حال تایپ - رمان رویای بزرگم (جلد دوم) | سارا مرتضوی کاربر انجمن یک رمان

کد: 3716 ناظر: @MotLagh°m3 نام رمان: رویای بزرگم (جلد دوم) نویسنده: سارا مرتضوی ژانر: #درام #اجتماعی #رئال_جادویی #عاشقانه خلاصه: رمان رویای بزرگم داستان دختر زیبا و دوست‌داشتنی است که در کنار اهداف و رویاهایی که دارد موانع و سختی‌های غیرقابل پیش‌بینی برایش رخ می‌دهد که باید انتخاب‌ها و...

forum.1roman.ir

در حال تایپ - رمان مرا در آغوشت بگیر، مادر | سارا مرتضوی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان:۳۷۳۱ ناظر: @za_amiriyan نام رمان : مرا در آغوشت بگیر، مادر نام نویسنده: سارا مرتضوی ژانر: #درام #اجتمایی #عاشقانه خلاصه: همیشه همه چیز خوب پیش نمی‌رود. گاهی باید تازیانه روزگار را حس کرد و درد را کشید و به امید آینده بود. آینده را ما، خود می‌سازیم و همه‌چیز بستگی به ساختن ما از آینده...

forum.1roman.ir

دلنوشته رها شده - دلنوشته بی‌صدا فریاد کن | سارا مرتضوی کاربر انجمن یک رمان

به نام خدا آن کس که فراوانی را آفرید دلنوشته: بی‌صدا فریاد کن تگ: #محبوب نام نویسنده: سارا مرتضوی نام ویراستار: آمین، Selin، نسترن آقازاده مقدمه: زندگی چگونه مرا دید که سخت بر من زد. زندگی چگونه مرا دید که هر کجا رفتم، دردی بر دردهایم اضافه کرد. مرا رها کن، ای زندگی! بگذار اندک زمانی آزاد باشم...

forum.1roman.ir

...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[SARA_HEYDARYAN]

سلام سارا حیدریان هستم تروریست سابق انجمن.
در حال حاضر رمان تروریسم رو دارم می‌نویسم که ژانر جنایی و اجتمایی رو داره؛ خوشحال میشم که با خوندنش و نظرتون، خوشحالم کنید.
لینک: رمان تروریسم | سارا حیدریان کاربر انجمن یک رمان
امیدوارم که لذت ببرید

 

[sara kheirabadi]

سلام سارا خیرابادی هستم 14 سالمه اولین باره که دارم رمانی که نوشتمو به اشتراک میزارم میدونم اشکالات فراونیی دارم اما بازم خوشحال میشم که بیاید رمانمو بخونید رمانم درباره زندگی دونفر هست که فکر میکنن خودشون زندگی سختی دارن از جامعه خبری ندارن اما با یه اتفاق پاشون به زندگی دیگران باز میشه این دونفر هیچ اشنایی باهم ندارن داستان به صورت طنز بیان میشه
در حال تایپ - رمان روحش بود که دستانم را گرفت | سارا خیرآبادی (گل سرخ صحرا) کاربر انجمن یک رمان

 

[Raha~]

سلام سلام.
من رها رادمهر هستم. 15 سالمه. از بچگي توي نوشتن استعداد داشتم و دلنوشته و انشاهام توي مدرسه طرفدار زياد داره. به عنوان کرم کتاب ازم ياد ميشه و هر وقت اضافه اي که پيدا کنم رو کتاب ميخونم. خوندن رو با رمان اردک سياه نوشته ژانت تیلور شروع کردم و تقريبا همه رماناي انجمن رو خوندم. من مدرسه تيزهوشان درس ميخونم براي همين اصــــــلا وقت رمان نوشتن رو ندارم ولي با همکاري بچه ها، يه کار گروهي خفن داريم آماده مي کنيم. تازه استارت زده شده و خبراي خوبي تو راهه

در حال تایپ - رمان دختر جادوگر | سارا کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: ۳۵۸۲ ناظر: @fatemehrahmani1400 نام رمان: دختر جادوگر ژانر: فانتزی نویسنده:سارا خلاصه: داستان راجب دختری به نام ماری هست که بعد از لمس کردن یه چوب جادویی تبدیل به جادوگری قدرتمند میشه ...

forum.1roman.ir

ممنونم از تيم يک رمان که اين فرصت رو در اختيارمون قرار دادن تا بتونيم از استعدادهامون استفاده کنيم.

 

[نغمه سلیمانی]

سلام، نغمه سلیمانی هستم و 20 سالمه.
از چهارده سالگی مینویسم، از دلنوشته و داستان کوتاه شروع کردم تا الان که دو سه تا رمان کامل شده دارم و در حال حاضر هم رمان پامچال رو به عنوان اولین رمان ام در فضای مجازی دارم به اشتراک میذارم و در انجمن هم در حال تایپ هستش که اجتماعی_ عاشقانه ای با پایان خوش هست. خوشحال میشم همراهی کنید در حال تایپ - رمان پامچال | نغمه سلیمانی کاربر انجمن یک رمان

 

[S.SALEHI]

سلام^^
ماه‌دخت جاوید هستم 15 ساله از نیشابور
علاقه‌م به رمان نوشتن خیلی اتفاقی پیش اومد که شاید ده تا موضوع رو نیمه کاره رها کردم.
و اولین رمانم رمان حکم‌ران هستش.
حکم‌ران | ماهدخت جاوید