- ارسالیها
- 11,709
- پسندها
- 10,744
- امتیازها
- 67,173
- مدالها
- 23
باش تا موسم گل با تو به گلزار شوم
فصل دیدار شود ، قاصدِ دیدار شوم
از سکوتِ دلِ محتاطِ من آزرده مباش
خلوتی نیست که گوینده اسرار شوم
من به پایانِ غم و اوج سلامت برسم
آن زمانی که به درمانِ تو بیمار شوم
ماه چشمان تو چون روشنیِ خواب شود
بر من از خوابِ تو سخت است که بیدار شوم
میوه عشقِ تو سنگین شده بر شاخه دل
مرگِ من باد اگر بی تو سبکبار شوم
زیرِ باران مصائب که ببارد دائم
چترِ گیسویِ تو را از تو خریدار شوم
عطرِ لبخندِ تو را گر به کف آرم روزی
دست شویم ز سرایندگی ، عطار شوم
طاقِ ابروی تو کو ؟ چوبه این دار کجاست؟
تا که در سایه مژگانِ تو بر دار شوم
عشق ، دریا و تو طوفان و من ام چون کشتی
می روم تا که به خشمِ تو گرفتار شوم
آرزویم همه این بود و همین است هنوز
که تو را یار ببینم ، که تو را...
فصل دیدار شود ، قاصدِ دیدار شوم
از سکوتِ دلِ محتاطِ من آزرده مباش
خلوتی نیست که گوینده اسرار شوم
من به پایانِ غم و اوج سلامت برسم
آن زمانی که به درمانِ تو بیمار شوم
ماه چشمان تو چون روشنیِ خواب شود
بر من از خوابِ تو سخت است که بیدار شوم
میوه عشقِ تو سنگین شده بر شاخه دل
مرگِ من باد اگر بی تو سبکبار شوم
زیرِ باران مصائب که ببارد دائم
چترِ گیسویِ تو را از تو خریدار شوم
عطرِ لبخندِ تو را گر به کف آرم روزی
دست شویم ز سرایندگی ، عطار شوم
طاقِ ابروی تو کو ؟ چوبه این دار کجاست؟
تا که در سایه مژگانِ تو بر دار شوم
عشق ، دریا و تو طوفان و من ام چون کشتی
می روم تا که به خشمِ تو گرفتار شوم
آرزویم همه این بود و همین است هنوز
که تو را یار ببینم ، که تو را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.