You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
شاعر‌پارسی اشعار سعدی
-
نویسنده موضوع
Wheat
-
تاریخ شروع
-
پاسخ‌ها
285
-
بازدیدها
4,561
-
کاربران تگ شده
هیچ
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
خبرداری از خسروان عجم | | که کردند بر زیردستان ستم؟ |
نه آن شوکت و پادشایی بماند | | نه آن ظلم بر روستایی بماند |
خطابین که بر دست ظالم برفت | | جهان... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
شنیدم که در مرزی از باختر | | برادر دو بودند از یک پدر |
سپهدار و گردن کش و پیلتن | | نکو روی و دانا و شمشیرزن |
پدر هر دو را سهمگن مرد یافت | | [COLOR=rgb(147, 101... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
مگو جاهی از سلطنت بیش نیست | | که ایمن‌تر از ملک درویش نیست |
سبکبار مردم سبک‌تر روند | | حق این است و صاحبدلان بشنوند |
تهیدست تشویش نانی خورد | | [COLOR=rgb(147, 101... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
شنیدم که یک بار در حله‌ای | | سخن گفت با عابدی کله‌ای |
که من فر فرماندهی داشتم | | به سر بر کلاه مهی داشتم |
سپهرم مدد کرد و نصرت وفاق | | گرفتم به... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نکوکار مردم نباشد بدش | | نورزد کسی بد که نیک افتدش |
شر انگیز هم در سر شر رود | | چو کژدم که با خانه کمتر رود |
اگر نفع کس در نهاد تو نیست | | چنین... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
گزیری به چاهی در افتاده بود | | که از هول او شیر نر ماده بود |
بداندیش مردم بجز بد ندید | | بیفتاد و عاجزتر از خود ندید |
همه شب ز فریاد و زاری نخفت | | [COLOR=rgb(147, 101... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
حکایت کنند از یکی نیکمرد | | که اکرام حجاج یوسف نکرد |
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز | | که نطعش بینداز و ریگش بریز |
چو حجت نماند جفا جوی را | | بپرخاش... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
به خردی درم زور سرپنجه بود | | دل زیردستان ز من رنجه بود |
بخوردم یکی مشت زورآوران | | نکردم دگر زور با لاغران |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
الا تا بغفلت نخفتی که نوم | | حرام است بر چشم سالار قوم |
غم زیردستان بخور زینهار | | بترس از زبردستی روزگار |
نصیحت که خالی بود از غرض | | چو داروی تلخ است، دفع مرض |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
یکی را حکایت کنند از ملوک | | که بیماری رشته کردش چو دوک |
چنانش در انداخت ضعف حسد | | که می‌برد بر زیردستان حسد |
که شاه ارچه بر عرصه نام آورست | | [COLOR=rgb(147, 101... |
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
