شاعر‌پارسی اشعار انوری

  • نویسنده موضوع « «N¡lOo£aR»»
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 82
  • بازدیدها 2,209
  • کاربران تگ شده هیچ

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #41
با موزه به آب در دویدی به نخست
تا خرمن من به باد بردادی چست

چون تیز شد آتش دلم گشتی سست
خاکش بر سر که او نه خاک در تست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #42
کار تنم از دست دلم رفت ز دست
بیچاره دلم به ماتم جان بنشست

جان دل ز جهان بربد و رخت اندر بست
سازم همه این بود که در کار شکست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #43
دل در خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست
مسکین چو به لب رسید پایش بشکست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #44
بوطالب نعمه ای گشاده‌دل و دست
با دست و دلت بحر و فلک ناقص و پست

هر زیور کان خدای بر جد تو بست
جز نام پیمبری دگر جمله‌ت هست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #45
ای صبر ز دست دل معشوقه‌پرست
این بار به دامن تو خواهم زد دست

کو باز مرا بر آتش دل بنشاند
واندر سر زلف یار ساکن بنشست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #46
دی می‌شد و از شکوفه شاخی در دست
گفتم به شکوفه وعده بود این آن هست

برگشت و به طعنه گفت ای عشوه‌پرست
نشنیدی که هرچه بشکفت نه بست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #47
از حادثه‌ای که هرچه زو گویم هست
هرچند که بشکست مرا هیچ نبست

گفتند شکسته‌ای به دست آور دست
آورده‌ام آن شکسته لیکن هم دست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #48
دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست
کز من اثری نماند جز باد به دست

از شرم بمیرم ار بپرسی فردا
کان دلشده زنده هست گویند که هست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #49
گفتند که شعر تو ملک داشت به دست
گفتم عجبا و جای این معنی هست

او فرع و چنان دلیر در بحر نشست
من اصل و به بیم در ز جیحون پیوست
 

sara.gh

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
22/8/18
ارسالی‌ها
1,085
پسندها
13,124
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
سطح
0
 
  • #50
ای عهد تو عید کامرانی پیوست
افتاد بهار پیش بزم تو ز دست

زیبنده‌تر از مجلس تو دست بهار
بر گردن عید هیچ پیرایه نبست
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا