نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار انوری

  • نویسنده موضوع « «N¡lOo£aR»»
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 82
  • بازدیدها 2,454
  • کاربران تگ شده هیچ

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #41
با موزه به آب در دویدی به نخست
تا خرمن من به باد بردادی چست

چون تیز شد آتش دلم گشتی سست
خاکش بر سر که او نه خاک در تست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #42
کار تنم از دست دلم رفت ز دست
بیچاره دلم به ماتم جان بنشست

جان دل ز جهان بربد و رخت اندر بست
سازم همه این بود که در کار شکست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #43
دل در خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست
مسکین چو به لب رسید پایش بشکست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #44
بوطالب نعمه ای گشاده‌دل و دست
با دست و دلت بحر و فلک ناقص و پست

هر زیور کان خدای بر جد تو بست
جز نام پیمبری دگر جمله‌ت هست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #45
ای صبر ز دست دل معشوقه‌پرست
این بار به دامن تو خواهم زد دست

کو باز مرا بر آتش دل بنشاند
واندر سر زلف یار ساکن بنشست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #46
دی می‌شد و از شکوفه شاخی در دست
گفتم به شکوفه وعده بود این آن هست

برگشت و به طعنه گفت ای عشوه‌پرست
نشنیدی که هرچه بشکفت نه بست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #47
از حادثه‌ای که هرچه زو گویم هست
هرچند که بشکست مرا هیچ نبست

گفتند شکسته‌ای به دست آور دست
آورده‌ام آن شکسته لیکن هم دست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #48
دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست
کز من اثری نماند جز باد به دست

از شرم بمیرم ار بپرسی فردا
کان دلشده زنده هست گویند که هست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #49
گفتند که شعر تو ملک داشت به دست
گفتم عجبا و جای این معنی هست

او فرع و چنان دلیر در بحر نشست
من اصل و به بیم در ز جیحون پیوست
 

sara.gh

کاربر فعال
سطح
6
 
ارسالی‌ها
1,055
پسندها
13,000
امتیازها
40,673
مدال‌ها
7
  • #50
ای عهد تو عید کامرانی پیوست
افتاد بهار پیش بزم تو ز دست

زیبنده‌تر از مجلس تو دست بهار
بر گردن عید هیچ پیرایه نبست
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا