Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #121 برخیزم و عزم باده ناب کنم رنگ رخ خود به رنگ عناب کنم این عقل فضول پیشه را مشتی می بر روی زنم چنانکه در خواب کنم امضا : Michel
برخیزم و عزم باده ناب کنم رنگ رخ خود به رنگ عناب کنم این عقل فضول پیشه را مشتی می بر روی زنم چنانکه در خواب کنم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #122 بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم در زیرزمین نهفتگان می‌بینم چندانکه به صحرای عدم مینگرم ناآمدگان و رفتگان می‌بینم امضا : Michel
بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم در زیرزمین نهفتگان می‌بینم چندانکه به صحرای عدم مینگرم ناآمدگان و رفتگان می‌بینم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #123 تا چند اسیر عقل هر روزه شویم در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم امضا : Michel
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #124 چون نیست مقام ما در این دهر مقیم پس بی می و معشوق خطائیست عظیم تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم امضا : Michel
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم پس بی می و معشوق خطائیست عظیم تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #125 خورشید به گل نهفت می‌نتوانم و اسراز زمانه گفت می‌نتوانم از بحر تفکرم برآورد خرد دری که ز بیم سفت می‌نتوانم امضا : Michel
خورشید به گل نهفت می‌نتوانم و اسراز زمانه گفت می‌نتوانم از بحر تفکرم برآورد خرد دری که ز بیم سفت می‌نتوانم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #126 دشمن به غلط گفت که من فلسفیم ایزد داند که آنچه او گفت نیم لیکن چو در این غم آشیان آمده‌ام آخر کم از آنکه من بدانم که کیم امضا : Michel
دشمن به غلط گفت که من فلسفیم ایزد داند که آنچه او گفت نیم لیکن چو در این غم آشیان آمده‌ام آخر کم از آنکه من بدانم که کیم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #127 مائیم که اصل شادی و کان غمیم سرمایهٔ دادیم و نهاد ستمیم پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم آئینهٔ زنگ خورده و جام جمیم امضا : Michel
مائیم که اصل شادی و کان غمیم سرمایهٔ دادیم و نهاد ستمیم پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم آئینهٔ زنگ خورده و جام جمیم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #128 من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم من می ز برای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم امضا : Michel
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم یا از غم رسوایی و مستی نخورم من می ز برای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #129 من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم امضا : Michel
من بی می ناب زیستن نتوانم بی باده کشید بارتن نتوانم من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم
Michel کاربر نیمه فعال سطح 9 ارسالی‌ها 517 پسندها 1,715 امتیازها 12,573 مدال‌ها 10 8/4/17 نویسنده موضوع #130 هر یک چندی یکی برآید که منم با نعمت و با سیم و زر آید که منم چون کارک او نظام گیرد روزی ناگه اجل از کمین برآید که منم امضا : Michel
هر یک چندی یکی برآید که منم با نعمت و با سیم و زر آید که منم چون کارک او نظام گیرد روزی ناگه اجل از کمین برآید که منم
