همگانی تاپیک جامع گزیده اشعار شاعران

nisham

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/7/18
ارسالی‌ها
38
پسندها
694
امتیازها
3,863
سن
21
سطح
0
 
  • #51
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن!
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب، آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا،‌ که دلت با دگران است!
تا فراموش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : nisham

nisham

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/7/18
ارسالی‌ها
38
پسندها
694
امتیازها
3,863
سن
21
سطح
0
 
  • #52
ظاهراً هرچند میخندم ، درونم شاد نیست
باد اگر در غبغبم دیدی به جز غمباد نیست

وضع من از منظر علم روانکاوی بد است !
مشکلات جسمی ام اما به ظاهر حاد نیست!

مثل شهری جنگی ام که سالها بعد از نبرد
بازسازی گشته اما باز هم آباد نیست!

بستگی دارد که از « زندان» چه تعریفی کنیم
هیچ کس در هیچ جای این جهان آزاد نیست

زود دانستند این دنیا تماشایی نبود
کس از آغاز تولد کور مادرزاد نیست

حتم دارم تا شکوه کاخ ساسانی به جاست
گوشه ای از چشم شیرین قسمت فرهاد نیست . . .


اصغر عظیمی مهر
 
امضا : nisham

nisham

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/7/18
ارسالی‌ها
38
پسندها
694
امتیازها
3,863
سن
21
سطح
0
 
  • #53
مثل یک جنگل پاییزی سرما خورده
شده ام بی رمق و غم زده و تا خورده

اخم کن،زخم بزن ،تلخ بگو، سر بشکن
قالی آن گاه عزیز است که شد پا خورده

ماهی کوچک اگر دل نسپارد چه کند
بس که آب و نمک از سفره ی دریا خورده

عشق داغ است و دوای تن سرد من و تو
دور آتش بنشینیم دو سرما خورده؟
***
برسانید به یوسف که سرافراز شدی
هر چه سنگ است به بیچاره زلیخا خورده

برسانید از او صرف نظر خواهم کرد
نرساند اگر از آن لب حلوا خورده !


ناصر حامدی
 
امضا : nisham

Faezeh.H

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/7/18
ارسالی‌ها
1,396
پسندها
19,533
امتیازها
42,073
مدال‌ها
21
سطح
24
 
  • #54
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده‌ست به تو
به تو اصرار نکرده‌ست فرآیندش را

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
بین موهای تو گم کرد خداوندش را

#کاظم بهمنی
 
امضا : Faezeh.H

Faezeh.H

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/7/18
ارسالی‌ها
1,396
پسندها
19,533
امتیازها
42,073
مدال‌ها
21
سطح
24
 
  • #55
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران


ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران


رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران


میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران


دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران


دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران


گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران


ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران


سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران


شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

#شهریار
 
امضا : Faezeh.H

Faezeh.H

نویسنده برتر
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/7/18
ارسالی‌ها
1,396
پسندها
19,533
امتیازها
42,073
مدال‌ها
21
سطح
24
 
  • #56
چقدر ساده به هم ریختی روان مرا
بریده غصّه ی دل کندنت امان مرا

قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
به هر زبان بنویسند داستان مرا

گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
گرفته حسرت دستان تو جهان مرا

سریع پیر شدم آنچنانکه آینه نیز
شکسته در دل خود صورت جوان مرا

به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه
خدا گرفت به دست تو امتحان مرا

نه تو خلیل خدایی نه من چو اسماعیل
بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا

تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
بیا و تلخ تر از این مکن دهان مرا

چه روزگار غریبی است بعد رفتن تو
بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا

تو نیم دیگر من نیستی ؛ تمام منی
تمام کن غم و اندوه سالیان مرا
#امیدصباغ نو
 
امضا : Faezeh.H

atiyeh

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/8/18
ارسالی‌ها
390
پسندها
2,961
امتیازها
14,573
مدال‌ها
15
سطح
12
 
  • #57
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
حال من بد بود اما هیچکس باور نداشت

خوب می دانم که تنهایی مرا دق می دهد
عشق هم در چنته اش چیزی از این بهتر نداشت

آنقدر می ترسم از بی رحمی پائیز که...
ترس من را روز پایانی شهریور نداشت

زندگی ظرف بلوری بود کنج خانه ام
ناگهان افتاد از چشمم ولی مو برنداشت

حال من حال گل سرخی است در جنگ مغول
هیچ کس حالی شبیه من به جز قیصر نداشت
 
امضا : atiyeh

ZEINAB-K

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/7/18
ارسالی‌ها
57
پسندها
758
امتیازها
5,433
سن
41
سطح
0
 
  • #58
باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
ان دل دیووانه ات کو؟
روز های خوب کودکی کو ؟فصل هایه خوب سادگی کو ؟یادت ارد روز باران
گردش یک روز دیرین....پس چه شد؟
دیگر کجا رفت؟
باز باران بی ترانه
بی هوایه عاشقانه
بی نوایه عارفانه
در سکوت ظالمانه
خسته از مکر زمانه
غافل از حتی رفاقت
حاله ای از عشقو نفرت
اشک هایی طبق عادت
قطره هایی بی طروات
رویه دوش ادمیت
میخورد بر بام خانه
 

پیوست‌ها

  • photo_2018-03-17_23-45-17.jpg
    photo_2018-03-17_23-45-17.jpg
    184.4 کیلوبایت · بازدیدها 3

راتین

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/10/18
ارسالی‌ها
1
پسندها
5
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #59
درود.
خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
بنماند هیچش الا هوس ق*م*ا*ر دیگر
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

nisham

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/7/18
ارسالی‌ها
38
پسندها
694
امتیازها
3,863
سن
21
سطح
0
 
  • #60
انسان امروزی - مفید و مختصر - تنهاست !
تنهای تنها ... کاملاً ... از هر نظر ... تنهاست !

تنهایی اش را می برد با خود به هر شهری
انسان تنها ؛ خانه باشد یا سفر ؛ تنهاست !

با آنکه در آغوش هم هستیم ؛ تنهـــاییم
هر «خانواده» جمعی از «چندین نفر تنها» ست!

علمی به نام علم « تنهایی شناسی» نیست !
-با اینکه در این روزها نوع بشر تنهاست –

نقاش تنهایی یک شهر بزرگم من !
هر خالقی در موقع خلق اثر تنهاست !

دل را - به هر تعداد لازم بود - قسمت کن!
هر کس «یکی» را دوست دارد بیشتر تنهاست!


اصغر عظیمی مهر
 
امضا : nisham
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا