- ارسالیها
- 5,031
- پسندها
- 14,196
- امتیازها
- 54,473
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #11
پاتریک واقعا پسر پر حرفی بود، چند بار هم بهش کنایه زدم ولی مگه از روی میرفت، با به صدا درآمدن زنگ نفس آسودهای کشیدم و به سمت کلاس رفتم هرچه پاتریک هم صدام زد برنگشتم نگاهش کنم وقتی وارد کلاس شدم و روی صندلی نشستم.بعد از چند دقیقه همه بچهها به کلاس آمدند و بعد خانم جوانی وارد کلاس شد که حدس میزدم معلم باشد که همه بلند شدیم و سلام کردیم.
خانم جوان با لبخند در جواب ما گفت:
- سلام بنشینید.
همه سرجایم نشستیم که او دوباره گفت:
- از خانم استوارت شنیدم که دانش آموز جدید داریم، هرکس هست خودش رو معرفی کنه.
آروم از جام بلند شدم و گفتم:
- شیل میکائیلیس هستم از منچستر به اینجا میایم.
با لبخند گفت:
- خوشبختم، الیکا جانسون هستم معلم ادبیات، ببخشید که این رو می...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر