- تاریخ ثبتنام
 - 11/1/21
 
- ارسالیها
 - 511
 
- پسندها
 - 1,693
 
- امتیازها
 - 11,873
 
- مدالها
 - 11
 
- سن
 - 17
 
سطح 
                
    
    
    10
 سلام دوستان 
یه رمان خیلی وقت پیش خوندم اسمش یادم نیست و فقط خلاصش یادمه:
اسم دختره آرامه و مادر و پدر نداره و برای در آوردن خرج خودش مجبوره کار کنه تو خونه های دیگران یه روز که از خونه صاحب کارش میاد بیرون پسر عموش که اسمش طوفان هست میدزدش و میبره پیش پسر عمه دختره ولی خود دختره نمیدونه بعد یه مدت که با پسر عمه اش خیلی خوب بوده پسر عمه اش میمیره و بعد اون عاشق طوفان میشه طوفانم چون که باباش تهدیدش میکنه از اونجا میره آرام هم میره شیراز تو شیراز دوباره همدیگه رو پیدا میکنن و باهم ازدواج میکنن .
هرکی میدونه میشه اسمشو بگه
یه رمان خیلی وقت پیش خوندم اسمش یادم نیست و فقط خلاصش یادمه:
اسم دختره آرامه و مادر و پدر نداره و برای در آوردن خرج خودش مجبوره کار کنه تو خونه های دیگران یه روز که از خونه صاحب کارش میاد بیرون پسر عموش که اسمش طوفان هست میدزدش و میبره پیش پسر عمه دختره ولی خود دختره نمیدونه بعد یه مدت که با پسر عمه اش خیلی خوب بوده پسر عمه اش میمیره و بعد اون عاشق طوفان میشه طوفانم چون که باباش تهدیدش میکنه از اونجا میره آرام هم میره شیراز تو شیراز دوباره همدیگه رو پیدا میکنن و باهم ازدواج میکنن .
هرکی میدونه میشه اسمشو بگه