مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Samieh1270

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
25/9/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,641
یه خونواده بودن تو یه آپارتمان دوتا دختر داشتن با دوتا پسر همسایه بودن که پسره یه بچه هم داشت و مادر بچه خیلی بد بود و طلاق داشتن میگرفتن
دختره توجه پسره رو جلب میکرد
رمان من تو او دیگری
اسم پسره برانوش بود
 

(Luna)

مدیر نقد
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
29/12/20
ارسالی‌ها
2,605
پسندها
14,168
امتیازها
40,673
مدال‌ها
23
سطح
21
 
  • مدیر
  • #3,642
سلام خسته نباشید همگی
دنبال یه رمانیم که درمورد ازدواج اجباری بود.
بابای دختره خلافکار بود. اونیم دختررو میخواست خلافکار بود.
 
امضا : (Luna)

ایمو

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/8/20
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
سطح
3
 
  • #3,643

ایمو

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/8/20
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
سطح
3
 
  • #3,644
سلام
رمانی معرفی میکنید که پسره روان شناس یا روان پزشک یا دکتر باشه
و دختره بیمارش باشه؟
بازگشت ارام و اپارتمان صد متری و عشق چیز دیگریست و وارون رو خوندم
رمان (گسست اوهام) در تلگرام.
اسم شخصیت ها هم "واله و "هاکان هستن. میشه اگه خودت هم میشناسی ، چند تا رمان که یکی از طرف‌ها دکتر، پرستار، یا روانشناس شخص مقابل باشه بهم معرفی کنی؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Ms.Azar

مدیر بازنشسته تالار خانواده و زندگی
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
23/10/19
ارسالی‌ها
855
پسندها
4,638
امتیازها
22,873
مدال‌ها
20
سن
23
سطح
14
 
  • #3,645
طنز واقعی سربه‌سر دردسر هست که انجمنه

واییی مرسی .اگه قشنگ عاشقانه یا طنز بود بازم معرفی کنین. هر چی بیشتر بهتر چون من همه شو می خونم. :458047-6dc8ffbbdef9cc2a2419e3bb0fa8d8d5:

حقیقتا این تنها رمان طنزی هست که باب دل بنده بوده

عاشقانه هم باشه ولی طنز نباشه هم می خونم. من بیشتر از همه قشنگی داستان برام مهم ه. اینکه موضوع ش قشنگ باشه. خیلی ممنون از شما که بهم اینا رو معرفی کردین اگه بازم رمان قشنگ چه عاشقانه و چه طنز دیدین یا بلد بودین بهم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ms.Azar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

حیران

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #3,646
سلام می دونید اسم این رمان چیه؟
تو فکر بودم که یهو خودکارم از دستم افتاد زمین نگاهم افتاد رو استاد که با اخم غلیظی داشت نگام میکرد:
_خانوم کریمی حواستون به کلاس‌ هست؟؟
لطفا هواستونو جمع کنید وگرنه باید از کلاس برید بیرون...
صدای اشکان بلند شد: استاد چرا دعواش میکنین چون من امروز ازش خواستگاری کردم الان فکرش مشغوله...
ترسیده به استاد نگاه کردم خشمگین نگاشو دوخت به اشکان و داد زد:
- چه زری زدی مرتیکه؟
از زن من خواستگاری کردی؟؟...
 
امضا : حیران

حیران

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
7/9/20
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #3,647
اینم می دونید؟ :hanghead:
_ خدا شانس بده استاد به این جذابی نگاهش دنبال این دختره اُمل چادری هست
بیچاره نمیدونست که استاد خوشتیپی که نگاه همه دنبالشه همسر شرعی و رسمی من هست ولی کسی خبر نداره.ایستادم نگاهی به دختره انداختم و خواستم جوابی بدم که استاد انگشتشو گذاشت روی لبهام و گفت
_هیس نظر من مهمه نه اینا که از حسادت حرف مفت میزنن نبینم ناراحت بشیا..بعد هم مقنعه ام رو کشید جلو و پیشونیمو به صورتش نزدیک کرد چشمامو بستم و وسط حیاط دانشگاه برای اولین بار منتظر مُهر همسرم بودم که صدای جیغ زنانه ای بلند شد
_خیلیی وقیحی استاد تو تا دیشب به من پیام میدادی که ...
الهه دختر پاک و مذهبی که بخاطر رسم و رسومات خانوادگی اجبار به محرمیت با پسرعمویی میشه که استاد دانشگاه هست و سابقه ی خوبی هم نداره و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : حیران

Aabbcc

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
12/8/20
ارسالی‌ها
155
پسندها
177
امتیازها
728
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #3,648
یه رمان بود دختره میخواست بره سفر حج یه پسر داشت به اسم طاها شوهرش فوت شده بود. میگفتن باید متاهل باشه که بشه بره
پسره دکتر بود. حاجی محل میگه به هم محرم بشید که بتونه دختره باهات بیاد حج و بعدش اونجا عاشق میشن
 

Samieh1270

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
25/9/20
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,649
یه رمان بود دختره میخواست بره سفر حج یه پسر داشت به اسم طاها شوهرش فوت شده بود. میگفتن باید متاهل باشه که بشه بره
پسره دکتر بود. حاجی محل میگه به هم محرم بشید که بتونه دختره باهات بیاد حج و بعدش اونجا عاشق میشن
رمان طواف و عشق
 

Fariba aaa

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/4/20
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,650
یک بغل تنهایی رو ببینید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا