- تاریخ ثبتنام
- 10/4/19
- ارسالیها
- 925
- پسندها
- 11,717
- امتیازها
- 29,073
- مدالها
- 15
سطح
19
- نویسنده موضوع
- #41
افکار آزاردهندهاش را پس زد. مرد سمی، پندار سمی، زبان سمی! با فشار انگشتش، چنگال کف بشقاب خش میانداخت و روی مغز نگار سمباده میکشید.
- من نمیدونم چی بینتون گذشته. داییم یه اشتباهی کرد، حل شد رفت پی کارش. کینه شتری دیگه واسه چیه؟
- نمیخوام چیزی بشنوم.
- بشنو اینبار! اگه داییم یکی گفت تو هم چهارتا گفتی. بماند که شأنتون عذرخواهی بلد نیست، ولی دایی من اینقدرام که فکر میکنی پست نیست که سرشو بندازه پایین و بیاد تو اتاقم. میخواسته بره کتشو از اتاق برداره داد و قال ما رو شنید. ماشاءالله گوش هم نداشتیم صدای درو بشنویم.
چنگال از دستانش افتاد و صدای برخوردش به لبه بشقاب، نگار را از جا پراند و به گمان آنکه عمل باران ناشی از خشمش بوده دستانش را بلند کرد.
-...
- من نمیدونم چی بینتون گذشته. داییم یه اشتباهی کرد، حل شد رفت پی کارش. کینه شتری دیگه واسه چیه؟
- نمیخوام چیزی بشنوم.
- بشنو اینبار! اگه داییم یکی گفت تو هم چهارتا گفتی. بماند که شأنتون عذرخواهی بلد نیست، ولی دایی من اینقدرام که فکر میکنی پست نیست که سرشو بندازه پایین و بیاد تو اتاقم. میخواسته بره کتشو از اتاق برداره داد و قال ما رو شنید. ماشاءالله گوش هم نداشتیم صدای درو بشنویم.
چنگال از دستانش افتاد و صدای برخوردش به لبه بشقاب، نگار را از جا پراند و به گمان آنکه عمل باران ناشی از خشمش بوده دستانش را بلند کرد.
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش