متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار ازتبــارلیلــی| negin javadi کاربرانجمن یک رمان

چطورن شعرا؟!

  • 1:خوبه،ادامه بده

  • 2:خوب نیس،ادامه نده


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #31
سراب

دست دردست هم ازکوچه عشق گذرمیکنیم
من در مرکز جاذبه چشمانت غرق شدم
پشت پنجره که می ایستیم
جهان زیباترین قاب عکس خودرا به تماشا میگذارد
آه
ببین خیالت مراتا به کجاهامیبرد
میدانم توسرابی بیش نیستی...​
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #32
زلف تو

توهمچو درخت انبه
گل میدهی چو پنبه
من را دیوانه خوانی
ای زلف تو کمنده
 

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #33
مه دخت

صدایت میکنم ازدور
صدایت کو زیبای احور
تو با آن نگاه گیرا
مرنجان قلب من را
کمی نزدیک ترشو
تو ای مه دخت اشو

*احور:چشم مشکی
*اشو:بهشتی

 

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #34
کشتی

کشتی خواهم ساخت
خواهم انداخت به اب
سهراب را باخودخواهم برد
دورشویم از این شهرغریب
قایقش شکسته بود
خودش هم شکسته بود
نمیدانست که همه ادم های این شهر
گرچه تنها ولی اهمند اند
گرچه غم خوارولی اسمنداند
باید دورشد ازاین شهرغریب
که دران دوستانش هم رشکین اند...


*آسمند:دروغگو،فریب دهنده
*آهمند:گناهکار

 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #35
گیسو

من درآن هنگامه سپیده دم
میروم قربان چشمت هردم
دست در گیسوی نازت بردم
اما نمیدانم چه کردم
که تادست از گیسویت کشیدم
رفت عکس بعدی آفدم

*هنگامه:وقت
*آفدم: پایان هرکاری
 

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #36
روزگار

میرسد نرم نرمک بهار
چه کنم با روزگار

ادامه دارد...​
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #37
بغض

آسمان دلم گرفته است
غمم درلابه لای ابرها خفته است
اماده گریستن است اما
بغض درکنج گلویش لانه کرده است​
 

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #38
دودنیا

زمان میگذرد باتوچه زیبا
تومیکنی برایم تیبا
ای زیبای بی همتا
توای به از زلیخا
دوست دارمت تا به جربا

*تیبا:عشوه
*جربا:اسمان
 

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #39
به وسعت دنیا

من قبری دارم به وسعت دنیا
مدتیست خودم درخودم زندانیست
ویاد او درتمام سلول های تنم رخنه کرده است
من درخودم زندانیم ویاداو درتمام سلول هایم به سلول های انفرادی افتاده است
چه توقعی دارید شما!
که فراموش کنم او را...​
 

negin javadi

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,970
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #40
پیچک

یادت همچو پیچکی دورقلبم حلقه زده است
تواز جنس کدام پیچکی که هرلحظه قلبم فشرده وتنگ میشود برای تو...​
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا