اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار ازتبــارلیلــی| negin javadi کاربرانجمن یک رمان

چطورن شعرا؟!

  • 1:خوبه،ادامه بده

  • 2:خوب نیس،ادامه نده


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام مجموعه:ازتبــارلیلــی
به قلم:نگین جوادی
....
دراین دنیا هستند دخترانی لیلی وار
که شربت عشق رانوشیده اند خوش گوار
دراین فصل زیبای آذار
همانند گلی بی خار
خالصانه عشق میورزند وآشکار

#نگین ج
__________________________
تگ منتخب / منتقل شده به تالار اشعار رها شده
28/2/1399​
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
قلم

قلمی هستم دردستان دختری
میرقصم هردم به ساز دلی
قصه ها نوشتم بامغزم ازهردری
کوچک وکوچک ترشدند سلول های خاکستری
غصه ها خوردم برای هربشری
کس نیامدبخورد غصه منِ بری


*بری:بی گناه
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
دنیای امروزی


انان که می گفتند غمت پایان رسد روزی
کجایندکه ببینند دراین دنیای امروزی
انسان ها همه هستند درفکرآتش افروزی
ازهرطرف دنیا می آید سوزی
کاش برسد روزی
همه ی آدم های شیطان صفت بگیرند آفازی



*آتش افروزی:فتنه گری
*سوزی:غم بسیار
*آفازی:بیماری که شخص قدرت تکلم راازدست میدهد
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
رنج صبر

گرچه صبرایوب ازمن بیشتراست
امارنج صبرمن ازاوبیشتراست


ادامه دارد...​
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
شهرویران

خنده در جان باقیست
گر چه ل**ب گریان است
صورتم میخندد
گر چه غم در دلم است
همه اینگونه شدند
چشم ها گریان اند
و تبسم باقیست
و سکوت از دل شب
همچون رود
کوچه های شهر را
یک به یک پیموده
شهر ویرانه شده است​
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
غم خورشید

روز چرا بیتاب است ؟
از چه دلخور شده ؟
خورشید تابانش کو ؟
تا کجا میخواهد
پشت ابرها خودرا پنهان کند
و غمی که از دلش میتراود
را ازچهره مردم شهر پنهان کند...​
 
آخرین ویرایش

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
شبنم گریان

خورشید به چاه مغرب فرومی افتاد
نرم نرمک باران میبارید
پنجره راگشودم
باد سرد پاییزی،برگ هارادرهوا میرقصاند
من دراین خانه تنهانیستم...
غم واندوه وتنگدلی دورم حلقه زدند
ناگهان دیدم
درپس پنجره ام کسی حال مرادارد
میگرید...
شبنمی بود
میچکید از روی گلبرگی
 

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
هوای زندانی

نفسم میگیرد
بغض ها همه خفته اند درگلویم
چه کسی اگاه است؟
ازدل پردردم
که هواهم اینجا
پیش من زندانیست...
 

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
کاروان زندگی

چندیست به راه افتاده
کاروان زندگی مشترکمان
دراین میان
کجاپنهان شده
عشق من وتو؟!
آه اینم حکایتیست...
دراین زمانه
هرکسی درمانده ازاین زندگی
مجالی ندارد برای دلدادگی


 

negin javadi

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/11/19
ارسالی‌ها
558
پسندها
3,972
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
دل بی مغز

دل خودرا ارزان فروختم
دل من دل بود ومغزنداشت
خودنمیدانم که چگونه رامش کرد
اوکه میگفت هرلحظه به یادت دارم
اوکه میگفت همش دوستت دارم
پس چرا رفت و زد لاف بادرم

*بادرم:بیهوده
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا