- ارسالیها
- 1,949
- پسندها
- 35,456
- امتیازها
- 84,373
- مدالها
- 27
شاید از همان وقت مال تو بودم که هنوز تو را ندیده بودم
زیرا که خاک مرا از ازل با مهر تو سرشتند. من این راز را از
همان دم دریافتم که نام تو را برای نخستین بار شنیدم
و ناگهان دل در دلم تپید، زیرا روح تو در این نام پنهان شده
بود تا روح مرا به سوی خویش خواند . یک روز نام تو را
شنیدم و همان دم نفس در سینه ام خاموش شد. دیر
زمانی گوش فرا دادم. امّا فراموش کردم جوابی بگویم.
آن دم بود که هستی من با تو در آمیخت ، و گویی احساس
کردم که برای اولین بار ندائی به گوش دلم رسیده است.
راستی آیا تو از این اعجاز خبر داشتی؟ خبر داشتی که من
بی آن که تو را شناخته باشم، با شنیدن نام تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.