متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه نوشــــــتــــــن در لــــــحـــــظـــــه

  • نویسنده موضوع مهدیه احمدی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 214
  • بازدیدها 6,695
  • کاربران تگ شده هیچ

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #151
چه باشی
چه نباشی
چه نخواهی
چه بخواهی
چه بیایی
چه نیایی
من تا ابد پای ثابت دیوانگی‌ها و عشقمان هستم!

کلمه: عقل
عقل را سال ها بود که رهنمای زندگیم قرار داده بودم ، در ان چند سال قلبم خاموشی اختیار کرد بود اما وای از ان روزی که تو را دیدم ، دل از افسار در رفت که رفت
 
امضا : AVA_SEY

فاطمه عبدالهی

نویسنده انجمن
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,727
پسندها
33,252
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
  • #152
گوش می سپارم به نجوای مردنم، ساک خود را حاضر کردم برای رفتنم ، بی رحمانه نیست در تمناع مردن نفس کشیدن ؟!
کلمه:شاپرک
شاپرک بود شاهد بود عشق من دیوانه به تو
وای بر تو اگر ندانی عشق مرا

کلمه: رفت
 

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #153
شیدا شدم
عاشق شدم
لیلی شدم
مجنون شدی
دیوانه و دیوانه و دیوانه و حیرون شدی
من مانده‌ام در قفس قلب تو و تو مانده‌ام در قفس قلب من
خوشبخت‌ترین اسیران عالم شدیم *-*

کلمه: دیوانه
مردم نفهمیدند ، ان ها درک نمی کردند که دیوانه فقط عاشق است عاشق دیوانه همین! دیوانگی را در سر عاشق ها نکوبانید!
کلمه:جاودان
 
امضا : AVA_SEY

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #154
شاپرک بود شاهد بود عشق من دیوانه به تو
وای بر تو اگر ندانی عشق مرا

کلمه: رفت
امد چرخی زد در کوچه پس کوچه های ذهنم ، خاطرات را پهن کرد بعد از ان هم به سادگی رفت ، او فقط امد بود که چرخی بزند و ما را اسیر خاطراتش بکند بعد هم کوچ کند و فقط خاطراتش را از عمد جا بگذارد! همین
کلمه :راوی
 
آخرین ویرایش
امضا : AVA_SEY

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #155
راوی داستانم را بد خواند
یا سرنوشتم آنقدر بدخط نوشته بود...
که اینگونه شد؟

کلمه: شک
 
امضا : M.Fakher

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #156
ای دلبر جان که شک ما را بی مورد می دانستی و مارا شکاک می خواندی، دستانش را ارام تر بگیر!
کلمه:هیاهو
 
امضا : AVA_SEY

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #157
هیاهویی به پاست
همه سیاه پوش‌اند همه در حال گریه هستند
و تو؟!
تو پارچه ای سفید به دورت است همچنان زیبا همانقدر دوست داشتنی در سکوتی دلسرد کننده آرمیده ای و این یعنی... پایان من!

کلمه: کیمیا
 
امضا : M.Fakher

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #158
هیاهویی به پاست
همه سیاه پوش‌اند همه در حال گریه هستند
و تو؟!
تو پارچه ای سفید به دورت است همچنان زیبا همانقدر دوست داشتنی در سکوتی دلسرد کننده آرمیده ای و این یعنی... پایان من!
کلمه: کیمیا
کیمیا چشمانش جنگل احساسات خویش را به اتش حسرت کشاند و دیگر هیچ بهاری سری به سرنوشت ما نمی زند.
کلمه:جدال
 
امضا : AVA_SEY

zeinab z

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
735
پسندها
8,836
امتیازها
31,973
مدال‌ها
17
سن
24
  • #159
من و سرنوشت دائم در حال جدالی پی در پی هستیم
من حقم را میخواهم
و او، زندگی ام را


زندگی
 
امضا : zeinab z
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] AVA_SEY

DEVIL~

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
72
پسندها
4,898
امتیازها
20,578
  • محروم
  • #160
زندگی گاه زندانی تنگ
گاه تیکه ای ناب
گاه غزلی سرایبده نشده
گاه سدی محکم
گاه خیالی در گوشه ذهن ما

مهربانی
 
امضا : DEVIL~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] AVA_SEY
عقب
بالا