.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #561 دیگر بوی بهار هم سرحالم نمیکند چیزی شبیه گریه زلالم نمیکند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمیکند امضا : .ARMIN
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمیکند چیزی شبیه گریه زلالم نمیکند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمیکند
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #562 ترسم که تو هم یار وفادار نباشی عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم تو از دل من هیچ خبردار نباشی امضا : .ARMIN
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم تو از دل من هیچ خبردار نباشی
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #563 هر که بیماری فراق کشید عاقبت شربت وصال چشید هر که غمگین در انتظار نشست شادمان در حریم یار نشست امضا : .ARMIN
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #564 هر که در عاشقی قدم نزده است بر دل از خون دیده نم نزده است او چه داند که چیست حالت عشق که بر او عشق، تیر غم نزده است خاقانی امضا : .ARMIN
هر که در عاشقی قدم نزده است بر دل از خون دیده نم نزده است او چه داند که چیست حالت عشق که بر او عشق، تیر غم نزده است خاقانی
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #565 امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد . گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد! امضا : .ARMIN
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد . گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد!
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #566 گهری کاز صدف آز و هوی بردی شبهی بود که کردی چو گهر مخزون چند ای نور، قرینی تو بدین ظلمت چند ای گنج بخاک سیهی مدفون امضا : .ARMIN
گهری کاز صدف آز و هوی بردی شبهی بود که کردی چو گهر مخزون چند ای نور، قرینی تو بدین ظلمت چند ای گنج بخاک سیهی مدفون
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #567 تا در ره عشق آشنای تو شدم با صد غم و درد مبتلای تو شدم لیلیوش من به حال زارم بنگر مجنون زمانه از برای تو شدم امضا : .ARMIN
تا در ره عشق آشنای تو شدم با صد غم و درد مبتلای تو شدم لیلیوش من به حال زارم بنگر مجنون زمانه از برای تو شدم
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #568 دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند امضا : .ARMIN
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #569 دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟ امضا : .ARMIN
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
.ARMIN مدیر بازنشسته مدیر بازنشسته تاریخ ثبتنام 13/5/19 ارسالیها 11,235 پسندها 5,494 امتیازها 60,919 مدالها 23 سطح 19 7/6/19 #570 در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا میطلبم صحبت روشن رایی امضا : .ARMIN
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا میطلبم صحبت روشن رایی