فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار رشیدالدین وطواط

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #41
تویی که خنجر تو شد مکان آتش و آب
زبان رمح تو شد ترجمان آتش و آب

بدست خشم تو و عفو تو سپرد فلک
بوقت جفوت و صفوت عنان آتش و آب

رواق حشمت تو بربر سپهر و نجوم
نطاق خدمت تو بر میان آتش و آب

ز تف سینه و اشک دیده ماند ستند
مخالفان تو اندر میان آتش و آب

خدایگانا، معدوم و مندرس گشتست
ز عنف و لطف تو نام و نشان آتش و آب

حمابت تو شده پاسبان ملت و ملک
سیاست تو شده قهرمان آتش و آب

ز جنگ و صلح تو بیم و امید اختر و چرخ
ز مهر و کین تو سود و زیان آتش و آب

تبارک الله؛ از آن تیغ آسمان صفتت
که هست بر صفحاتش قرآن آتش و آب

ستارگان را بر آسمان قرآن باشد
مگر که تیغ تو شد آسمان آتش و آب

ز تیغ و گرز تو باشد نفیر جوشن و خود
ز طعن و ضرب تو باشد فغان آتش و آب

حسامت آتش و آبست و این شگفتی بین
که هست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #42
ایا ز غایت خوبی چو یوسف یعقوب
سپاه عشق تو شد غالب و دلم مغلوب

تویی بمصر نکویی امیر چون یوسف
منم بخانهٔ احزان اسیر چون یعقوب

دلم همیشه هوای ترا بود طالب
کدام دل که هوای تو نیستش مطلوب ؟

کنی هزار جفا بردلم بیک ساعت
ز روی خوب نباشد چنین جفاها خوب

بچشم تو همه سحرست و دلبری مقرون
بروی تو همه لطفست و نیکویی منسوب

اگر حجاب رخ تست نیکویی نه عجب
که ابر چشمهٔ خورشید را کند محجوب

مرا تو گویی : در هجر صبر کن ، یارا
بچند حیله کنم صبر ؟ من نیم ایوب

عداوتیست مرا با زمانه از پی آنک
مرا زمانه جدا کرد از چنان محبوب

گذشت بر من مسکین ز حد و اندازه
تحکمات صروف و تعلقات خط وب

گهی مصایب گیتی ببنددم بقیود
گهی نوایب گردون بخایدم بنیوب

ز پشت دست بود ، گر مرا بود مطعوم
ز آب دیده بود ، گر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #43
ای از خزاین کرمت خلق را نصیب
در کشف مشکلات جهان رأی تو مصیب

از فیض جود تو همه آفاق را نصاب
وز نور عدل تو همه اسلام را نصیب

عون تو را عیان هدی را شده مجیر
جود تو داعیان امل را شده مجیب

مأخوذ فتنه را شده توقیع تو خلاص
بیمار فاقه را شده انعام تو طبیب

از عزم لایح تو گرفتست ماه نور
و ز خلق فایح تو گرفتست مشک طیب

از کوشش تو پشت مساعی شده قوی
و ز بخشش تو باغ ایادی شده خصیب

آمال را خزانهٔ تو منهلی بزرگ
و اشراف را ستانهٔ تو منزلی رحیب

کوثر ز آب لطف تو گیرد ضیا همی
دوزخ ز تاب خشم تو گیرد همی لهیب

بر چهرهٔ خصال تو عفت شده نقاب
بر درگه جلال تو دولت شده نقیب

چون باد در بلاد ثنای ترا مسیر
چون خمر در عروق هوای ترا زبیب

ز آبا وامهات جهان در کنار ملک
نامد زمانه را خلفی مثل تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #44
ای آن که هر چه بایدت از بخت نیک هست
هرگز مباد در جاه تو شکست

تا از قضا پدید شد آثار هست و نیست
پیدا نشد ذات تو از نیست هیچ هست

معلوم شد مگر که تو از نسل آدمی
قومی برین امید شدند را آدمی پرست

دشمن اگر به حیله کند با تو همبری
دانند عاقلان جهان لعل را ز بست

با دولت عریض تو دهر فراخ تنگ
با همت رفیع تو چرخ بلند پست

نارسته‌ همچو لفظ تو دری ز هیچ کان
تا جسته همچو رأی تو تیری ز هیچ شست

جان داد حشمت تو تنی را به رنج کشد
به گرد نعمت تو کسی را که آزخست

از هیبت تو حاسد تو در زمین فتاد
و ز حرمت تو ناصح تو بر فلک نشست

وقتست اگر دراز کنی بر زمانه پای
زیرا که چشم بد ز تو کوتاه کرد دست

دی هر که از ش*ر..اب خلاف تو م**س.ت بود
امروز هیبت تو برو راند حمدست

صد در گشاده گشت ز محنت بر آن کسی
کو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #45
تویی، شها، که جهان را به جاه تو طربست
اعطای کف تو ارزاق خلق را سببست

جهان ز جاه رفیع تو همچو جنت شد
اگر طرب کند امروز، موسم طربست

حسام تست بصورت چو آفتاب ولیک
ز بیم ضربت او روز دشمنان چو شبست

ز مهر و قهر تو جان و دل ولی و عدوت
خزانهٔ طربست و نشانهٔ لعبست

حسود با تو اگر در معامله است چه سود؟
که در مقابله اش رأس آسمان ذنبست

وجود ز جهان و بهترین ز جهان
چنانچه می ز عنب آید و به از عنبست

عدو ز حمله تو در هرب همی ‌آید
ملامتش نتوان کرد ، موضع هربست

برای نصرة اسلام در قبایل کفر
ز رمح تو فزعست و ز تیغ تو خربست

کراست با غضب بارگاه تو طاقت؟
که هول دوزخ جزوی ز هول غضبست

تو خاطر از طلب بدسگال فارغ دار
که بدسگال ترا حادثات در طلبست

تویی درخت معالی به باغ ملک درون
همه بدایع دنیا و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #46
مظفرا، ملکا، روزگار چاکر تست
فلک متابع تست و جهان مسخر تست

بلند کردن شرع از رسوم رایت تست
خراب کردن شرک از خصال خنجر تست

حدیقهٔ حسنات و صحیفهٔ برکات
گزیده مخبرست و ستوده منظر تست

کجا نفایس علمست، جمله در دل تست
کجا عرایس فضلست، جمله در بر تست

کفیل رزق خلایق عطیت کف تست
مآب اهل حقایق عطیهٔ در تست

سواد لشکر تو چون سواد دیده شدست
که نور چشم ظفر در سواد لشکر تست

تو همچو بحری و اقسام علم موجهٔ تست
تو همچو کانی و انواع فضل گوهر تست

بساط ظلم تو بستد ز عرصهٔ آفاق
بحسن عهد که در رأی عدل گستر تست

گل نجاح شکفته بروضهٔ آمال
بلطف تربیت دست جود پرور تست

خدایگانا، تشویش حال بدخواهان
صلاح دولت تست و نظام کشور تست

بجوی افسر شاهی، که در همه عالم
اگر سریست سزاوار افسر، آن سر تست

ترا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #47
شاها! زمان مجد و معالی زمان تست
ملک زمان و ملک زمین جمله ز آن تست

هر سو که تو عنان کشی ، ای شاه بی شریک
تأیید کردگار شریک عنان تست

پیر و جوان مسخر امر ، تو گشته اند
تا رأی پیر مادر بخت جوان تست

آن لفظ دولتی تو، که بر دشمنان خلق
هر لحظه‌ای زبان ظفر ترجمان تست

شیری تو و صمیم وغا مرغزار تست
مهری تو و حریم هدی آسمان تست

بالای همچو تیر عدو چفته چون کمان
روز وغاز هیبت تیر و کمان تست

گر بخت را مکان بود، آن در سرای تست
ور ملک را به کمر بود ، آن در میان تست

لؤلؤ بود بحسرت و دیبا بود برشک
آنجا که نادرات بیان و بنان تست

باعدل هم قرانی و با امن هم قیاس
در عالم از نتایج حکم قران تست

بنشسته فتنه و شده اسلام با قرار
از بی‌قرار خنجر فتنه نشان تست

بخشنده بحر بندهٔ دست جواد تست
گردنده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #48
جانا ، رهی ز مهر تو بردل رقم زدست
مردانه وار در صف عشقت قدم زدست

بر جان ز حادث زمانه رقم زدند
آنرا که او ز عشق تو بر دل رقم زدست

بس دل که در رکاب تو دست متابعت
اندر دوال گوشهٔ فتراک غم زدست

چشم ز هجرت ، ای بقم از روی تو خجل
بر برگ زعفران من آبقم زدست

بر پشت غم گرفته زد امروز چاکرت
دستی که دی در آن سر زلف بخم زدست

سرمایهٔ طرب دل من بر بساط عشق
با نقش کعبتین خیال تو کم زدست

آخر دهد مرا ز ستمهای تو خلاص
شاهی که عدل او کنف هر ستم زدست

خسرو علاء دولت و دین ، آنکه همتش
بر طارم سپهر ثوابت علم زدست

آن خسروی که بر سر او از پی کنف
از هفت چرخ حفظ خدایی خیم زدست

در امر اوست هم عرب و هم عجم ، از آنک
گرزش همه بلاد عرب بر عجم زدست

بسیار وقت از سر مردی بیک مقام
در روی خصم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #49
ای آنکه حضرت تو بقدر آسمان شدست
وز حادثات صدر تو ما را امان شدست

با رأی پیر و بخت جوانی و عدل تو
از جور چرخ حافظ پیر و جوان شدست

حکم تو پیشوای شهور و سنین شدست
امر تو رهنمای زمین و زمان شدست

تا تیر بر کمان شجاعت نهادهای
از تو عدو جهنده چو تیر از کمان شدست

بر لوح غیب هر چه نوشتند از فتوح
آنرا زبان خنجر تو ترجمان شدست

گر ابر و آفتاب شدی در سخا ، چرا
جودت هلاک مایهٔ دریا و کان شدست

بر لشکر کرم کف تو پادشا شدست
در عالم هنر دل تو قهرمان شدست

شهپر جبرئیل امین بارهٔ ترا
در زخم تیر حادثه بر گستوان شدست

جمعست تیغ تو بصف همچو جان ولیک
سرمایهٔ موافقت جسم و جان شدست

اندر ثبات حزم تو همچون یقین شدست
وندر نفاذ امر تو همچون گمان شدست

با آتش نهیب تو فتنه ز چشم خلق
چون دود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #50
ای آنکه روزگار بطبعت مسخرست
عزم تو باقضای سمایی برابرست

جاوید باد ، تاکه در ایام ملک تو
از خبث کافری همه عالم مطهرست

کشته ترا صمیم بیابان قرار گاه
از بهر عون دین خدا و پیمبرست

تو در میان بیشه و در حفظ تیغ تو
چندین هزار مسجد ومحراب و منبرست

این بیشه وین مغیلان وین آب شور تو
اسباب کسب جنت و طوبی و کوثرست

وین ز مهریر های سحرگاه نو شوار
هم دفع ز مهریر سحرگاه محشرست

با عابدان لعبت آزر جهاد تو
از بهر حفظ کعبهٔ فرزند آزرست

وز مشرکان کشور کفر انتقام تو
از بهر نظم مصلحت هفت کشورست

تو گوهری و کوه وطن گاه کرده ای
نشگفت ازین که کوه وطن گاه گوهرست

لشکر بکش بحملهٔ کفار و غم مدار
کایزد معین لشکر و سالار لشکرست

بر پشت اسب روز ملاقات حیدری
وندر کف تو تیغ تو صمصام حیدرست

خواهد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hadi

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا