نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,021
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
با آب دیدگان، تن خود شستشو کنند

قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند

عباسِ نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند

سقای آب بود و لب تشنه جان سپرد
می خواست آب کوثرش اندر گلو کنند

بی دست ماند و داد خدا دست خود به او
آنانکه منکرند بگو روبرو کنند

گردست او نه دست خدائی است پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی به او کنند

درگاه او چو قبله ی ارباب حاجت است
باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند

(جودی خراسانی)
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,022
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


چو دید تشنه ی لب های خشک او دریاست
به آب خیره شد و ناله اش زدل برخواست

که آب! از چه نگر دیدی ازخجالت آب؟
تو موج می زنی و تشنه یوسف زهراست

ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر
ز یک طرف به حرم بانگ العطش بر پاست

قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم
که در تو عکس لب خشک سید الشهداست

ز خون دیده ی من روی موج بنویسید
که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاست

خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم
سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست

درون بحر همه ماهیان به هم گویند
حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست

نوشته اند به لبهای خشک من ز ازل
که تشنه کام گذشتن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,023
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی‌اش آب کـند دریا را

آب روشن شد و عکـس قمر افتاد در آب
ماه می‌خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می‌خواست ببیند لـب او را دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد علقمه، شقّ القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهره آب
زخم می‌خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریّه ی گل بود والّا خـورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را

روی دست تو ندیده است کسی دریا را
چون خدا خواست که نایاب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,024
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


در این غوغای بی آبی، که خشکیده همه گل ها
به اَمر تو شدم، سقّا، منم عبد و تویی مولا

شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد

مباد از دفتر عشقت، به نام من قلم افتد
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت

خدای کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم
نماز آخرم بود، و به سر بر سجده افتادم

شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
ببین از بادۀ عشقت، به میدان مستی افتاده

مگر دامان تو گیرد، به راهت دستی افتاده
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت

امیر لشگرت بی دست، میان لشگری مانده
بیا بنگر ز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,025
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست
کسی حسینِ علی را چنین برادر نیست

حسین، پیش تو انگار در کنار علی ست
کسی چنان که تو، هرگز شبیه حیدر نیست

زلال علقمه، در حسرت تو می‌سوزد
کنار آبی و لب‌های تفته ‌ات، تر نیست

به زیر سایه ‌ی دست تو می‌نشست، حسین
چه سایه‌ ای و چه دستی! شگفت‌آور نیست؟

حدیث غیرتت آری شگفت‌آور بود
که گفته ‌است که دست تو، آب‌آور نیست؟

شکست، بعد تو پشت حسین فاطمه، آه!
حسین مانده و مقتل، علی اکبر نیست

حسین مانده و قنداقه‌ ی علی اصغر
حسین مانده و شش ماهه ‌ای که دیگر نیست

نمانده است به دست حسین از گل‌ها
گلی پس از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,026
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


شعرم شده سرشار شمیم حرم تو
با خاطره ها دلخوشم و با کرم تو

با خاطره هایی که شده دار و ندارم
دارد همه ی کودکیم بوی غم تو

انگار که از کوچه ی ما می گذرد باز
سنج و کتل و پرچم و طبل و علم تو

این بوی خوش کندر و اسفند و گلاب است
از آه دم دسته ی لبریز دم تو

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حرم سید و سالار نیامد


رد شد همه ی دسته از این کوچه و انگار
یک عمر شدم عاشق و بیمار و گرفتار

برسینه زنان، مویه کنان رد شد و، کارم
افتاد به دستان ابالفضلِ علمدار

غیر از من و هم دین من و ایل و تبارم
عالم همه محتاج نگاهش شده بسیار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,027
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


دیگر نداشت ساقی لب تشنه م**س.ت، دست
یعنی که شسته بود وفا را، ز دست، دست

آن مشک تیر خورده به دندان چنان گرفت
انگار نیست زخمی و انگار هست، دست

از رود و چشمه ناله روان شد که آب! آب!
از سنگ و صخره بانگ برآمد که دست! دست!

هر دست او به گوشه‌ای افتاد و مرد را
حتی به دست دیگر خود دل نبست، دست

می‌گفت داغ خجلت این مشک پاره را
بر تن اگر که بود کنون، می‌شکست، دست

عمری به روی سینه به نزد حسین بود
حالا به خاک پای برادر نشست، دست

در کار عشق، عرض طلب، بی‌وسیله است
کز دست شسته بود، به بزم الست، دست

بی‌دست، خوش‌تر است شهید ره وفا
در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,028
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


چند آسمان ورای تمنای ابرها
فریاد میزنند که مولای ابرها

بی تو قرار نیست ببارند غیر خون
این سرنوشت حتمی فردای ابرها

باران! که چون نرفتن تو غیر ممکن است
لختی بمان به روی حرم جای ابرها

اطفال صف کشیده که بر شانه ات روند
چون دیدنیست دشت زبالای ابرها

از شرم آب شد بدنت تا بخار شد
از جسم توست تک تک اجزای ابرها

اینگونه شد که راز فراوانی غمت
پیوند میخورد به معمای ابرها

یک ماه گمشده! به تمنای آب نیست
منظور خواهرت ز تماشای ابرها

در امتداد آبی سیر نگاه تو
پا میگذاشت قافله جا پای ابرها

برخیز چون به علقمه مه گرفته ات
خیره شده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,029
اشعار روز تاسوعا؛ حضرت ابوالفضل العباس(ع)


به نام آب، به نام فرات نام شما
من آفریده شدم که کنم سلام شما

نوشته‌اند به روی جبین ما دو نفر
شما غلام حسین و منم غلام شما

خوشا به حال پرو بال این کبوترها
گهی به بام حسین و گهی به بام شما

تو آن همیشه امامی و ما همان مأموم
به قامتی که گرفتیم با قیام شما

تو ماه بودی و نزدیک آبها که شدی
تمام علقمه پا شد به احترام شما

هزار باده، هزاران پیاله می روئید
همینکه تیر رسید و شکست جام شما

همینکه ناله‌ی ادراک اخایتان پیچید
شکست قامت طوبائی امام شما

مسیر علقمه را بوی انکسار گرفت
چه حس بی رمقی بود در کلام شما

به حال و روز بلندای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • #1,030

مجموعه: شعر و ترانه



متن شعر انار صد دانه یاقوت, یه دونه انار دو دونه انار


اشعار زیبا درباره انار



لیلی زیر درخت انار نشست

درخت انار عاشق شد

گل داد… سرخ سرخ

گل ها انار شد… داغ داغ

هر اناری هزار تا دانه داشت

دانه ها عاشق بودند

دانه ها توی انار جا نمی شدند

انار کوچک بود…

دانه ها ترکیدند… انار ترک برداشت

خون انار روی دست لیلی چکید

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید

مجنون به لیلی اش رسید

خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود

کافی است انار دلت ترک بخورد



[IMG alt=" شعر سهراب سپهری درباره انار, اشعار زیبا درباره...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا