نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,031
داد از این طرز مسلمانی که هر کس در نظر
قبله را می جوید اما از خدا برگشته است

خیمه ی خورشید را "دین دار ها" آتش زدند
آه معنای حقیقت تا کجا برگشته است

#فاضل_نظری
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,032
درویشی نه نماز و روزه است و نه احیای شب،
این جمله اسباب بندگی است.
درویشی نرنجیدن مردمان است
که اگر این حاصل کنی، واصل گردی...

#جامی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

.ARMIN

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
11,235
پسندها
5,542
امتیازها
60,919
مدال‌ها
23
  • #1,033


عکس برگهای پاییزی





گزیده اشعار پاییزی در قالب سنتی


خیزید و خز آرید که هنگام خزانست

باد خنک از جانب خوارزم وزانست


آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست

گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست


دهقان به تعجب سر انگشت گزانست

کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار


منوچهری


~~~~~✦✦✦~~~~~


ای چرخ بسی لیل و نهار آوردی

گه فصل خزان و گه بهار آوردی


مردان جهان را همه بردی به زمین

نامردان را به روی کار آوردی


ابوسعید ابوالخیر




بیشتر بخوانید: مجموعه شعر درباره پاییز

~~~~~✦✦✦~~~~~


در بهار ِ زندگی رفتی سفر تو بی خبر





ای مانده در کاشانه‌ام جای تو خالی



نازنین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : .ARMIN

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,034
ازدرونِ خویش این آوازها
منع کن تا کشف گردد رازها

ذکرِ حق کن، بانگِ غولان را بسوز
چشم نرگس را ازین کرکس بدوز

☀️صبحِ کاذب را ز صادق وا شناس
رنگِ مَی را باز دان از رنگِ کاس

تا بُوَد کز دیدگانِ هفتْ رنگ
دیده‌ای پیدا کند صبر و درنگ
✍مولانا،مثنوی،دفتردوم
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,035
بودیم گوهری
به تو افتاده رایگان
نشناختی تو
قیمت ما از سر جفااا
بی‌دیده کی
شناسد خورشید را هنر
یا کوزه گر
چه داند یاقوت را بها

#خاقانی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,036
ای شب، به پاس صحبت دیرین، خدای را،
با او بگو حکایت شب زنده داری‌ام
با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق،
شاید وفا کند، بشتابد به یاری‌ام

ای دل، چنان بنال که آن ماه نازنین؛
آگه شود ز رنج من و عشق پاک من
هر چند بسته مرگ، کمر بر هلاک من

ای شعر من، بگو که جدایی چه می ‌کند،
کاری بکن که در دل سنگش اثر کنی
ای چنگ غم، که از تو به جز ناله برنخاست،
راهی بزن که ناله از این بیشتر کنی

ای آسمان، به سوز دل من گواه باش؛
کز دست غم به کوه و بیابان گریختم
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه،
مانند شمع سوختم و اشک ریختم

ای روشنان عالم بالا، ستاره‌ها،
رحمی به حال عاشق خونین‌جگر کنید
یا جان من ز من بستانید بی‌درنگ،
یا پا فرا نهید و خدا را خبر کنید

آری، مگر خدا به دل اندازدش که من،
زین آه و ناله...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,037
دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید

شیخ بهایی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,038
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

وحشی بافقی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,039
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل

رودکی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

¦[☆ Atrin ☆]¦›

نویسنده افتخاری
سطح
24
 
ارسالی‌ها
11,709
پسندها
10,744
امتیازها
67,173
مدال‌ها
23
  • #1,040
جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

امیرخسرو دهلوی
 
امضا : ¦[☆ Atrin ☆]¦›

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا