همگانی "تاپیک جامع اشعار شاعران پارسی"

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #191
مور و سلیمان

شاعر : جواد مهدی پور

آیینه دلان صورت شیطـــــان نشناسند
مورند کسانی که سلیمــــــان نشناسند

در محکمه ی عدل نشستند کسانی
کز عقل فقیرنـــد و دیوان نشناسند

مانند غبارند پـــــــر و بال ندارند
ذرات که پرواز ز جولان نشناسند

هر چند که با سیلــی امواج شکستند
این ساحلیان موج ز طوفان نشناسند

تسبیح به دستند ولـــی اهل گناهند
آن دسته که انجیل ز قرآن نشناسند

ازکثرت فرزند ، منا پر شده از سنگ
این مدعیان ، عید ز قربــان نشناسند

شیطان نپرستند کسانی که نجیب اند
شیطان صفتان نیز مسلمان نشناسند
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #192
روزی که دستهایمان آشتی کنند

شاعر : عبدالرضا قنبری

روزی که دست هایمان آشتی کنند
و چشم ها یمان سیراب شوند
همه ی جوانمردان را
در کوچه ی تب دار
مهمان می کنم.
روزی که
دست هایمان آشتی کنند
آخرین قطره اشک به وقت وداع را
به تو می بخشم
ونهاد همه ی جمله های عاشقانه را
به نام تو
می گذارم.
روزی که
دست هایمان آشتی کنند
ماه را بر سفره ات
می نهم.
و کودکانه
بوسه
بر پنجره نگاهت
می زنم.
روزی که
دست هایمان
آشتی کنند....
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #193
غیرت سیمرغ

شاعر : جواد مهدی پور

هر کسی از ظن خود ما را پریشان می کند
خویش را در گیر حـکم تلخ وجدان می کند

جای نامحرم نباشد سینــــــــه ی سوزان من
آه ، ظالم را همیشه خانــــــه ویران می کند

روی زیبای تو در آیینه حیـــــــرت می دمد
هر که می بیند تو را از دور بهتان می کند

حلقه ی اشکی که در چشمان آهویت زند
چشم هر بیننده را صد بار گریان می کند

قلبم از برگ حریر گــــــل کمی نازکترست
قهر را در جای خود با مهر جبران می کند

هر دلی مصریست بر فرعون چشمانت ولی
با وجود مهربانی بــــــــــاز طغیان می کند

غیرت سیمرغ از سی مرغ هم افزونترست
می پرد در آسمان عشق جــــولان می کند
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #194
قرص ماه

شاعر : جواد مهدی پور

دوستی های مرا هر بار حاشا می کنی
بی خبر از من رفیـــق تازه پیدا می کنی

با رقیبانم چنان گرمــــــی که وقتی با منی
عهد می بندی ولی امروز و فردا می کنی

فــرق دارد عشق من با عشق های لحظه ای
عشق من را با هـــــوس یکجور معنا می کنی

آنچنان ســــردی که گویی آشنایت نیستم
چشم را با اشک هایم عین دریا می کنی

بی تفاوت می شوی نسبت به احساس دلم
عشق را با وعده های ساده سودا می کنی

گاه با لبخند هایت شاد می سازی مــــــرا
گاه در قهری و از من سخت پروا می کنی

قرص ماهی ، در میان بـــرکه ها افتاده ای
موج می آید تو می رقصی وغوغا می کنی
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #195
سلاح دعا

شاعر : جواد مهدی پور

چگونه با تو بگویم که دوستت دارم
تو خود بگو که چرا بی تو سخت بیمارم

به آن کبوتر دور حرم هزاران بار
مگر نگفته ام آرد خبر از آن یارم

از آن زمان که زبانم تو را حقیقت خواند
حقیقتی نشنیدم که بر سر دارم

تو قرص ماهی و من برکه ی تمنایم
در انتظار تو تا صبح تازه بیدارم

کنار پنجره هر شب چقدر بنشینم
برای دیدن رویت ستاره بشمارم

برای آمدنت التماس کافی نیست
صلاح شد که دعا را سلاح بردارم

تو از گلایه ی بی جای خلق خوشنودی
من از شکایت بی جای خلق بیزارم
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #196
سوال بی جواب

شاعر : جواد مهدی پور

من سخن چین نیستم اما سخن ها چیده ام
در دلم اسرار لب های تــو را پیچیده ام

قوس ابروهایت از رنگین کمان زیباترست
عشق را در امتداد خـ ـ ـ ط چشمت دیده ام

در میان بهترین آوازهای روح بخش
بهتر از آواز جان افزای تو نشنیده ام

فرق دارد عشق تو با عشق های دیگران
من به این خاطر به عشق پاک تو آلوده ام

در حریم سینه ام یک آه هم آسوده نیست
اینچنین در سایه سار عشق تو آسوده ام

تو سوال بی جوابی نیستی در خاطره
بارهــــــا این راز را از آینه پرسیده ام

در مسیر آبشار طرح گیسوهای تـــو
مثل رودی پا به پا در پای تو افتاده ام
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #197
مرمر روان

شاعر : شهاب گودرزی

دستم به تو نمی رسد ای لیموی بمی!
گاهی برای دیدن و چیدن چرا کمی؟!

گرچه همیشه چشم تو لبخند می زند
خفته در انتهای نگاهت ولی غمی

ای حلقه ی میانی انسان ـ فرشتگی
ّ تو مرمر روان و بلور مجسمی!

بی شک گلی بدون تو خندان نمی شود
مثل نفس برای شکفتن دمادمی

باید تو را دوباره نوشت و دوباره خوانْد
ّ تو قصه ی هبوط دل انگیز آدمی

گاهی ولی شکسته تر از گیسوان خود
َ مثل کلاف زندگی ام گنگ و درهمی...!
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #198
چشم آهو

شاعر : جواد مهدی پور

موج بر می خیزد ازآبــــــــی که طوفان دیده است
می گریزد مومن از چشمی که شیطان دیده است

ساحل دریا نمی ترسد ز سیلـــــی های موج
صورت ساحل از آن سیلی فراوان دیده است

قطره را رودی به دریـــــــــا رهنمایی می کند
ابرمی رقصد از آن بادی که دوران دیده است

با دعا همراه بودن کارهـــــــــرسجاده نیست
سجدگاه عشق از شب نور ایمان دیده است

عقل می ترسد بیاید تا به جولانگاه عشق
روز اول عشق را یکبـــار عریان دیده است

در میان گله گرگــــــی تازه پنهان گشته است
این همان گرگیست شاید تازه باران دیده است

چشم آهو را به چالش می کشد چشمان تــو
چشم صیاد از نگاهت تیـــــر مژگان دیده است
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #199
ماه رمضان

شاعر : محمدعلی ساکی

ماه رمضان آمده تا پاک شویم
با روزه ی خود لایق افلاک شویم

با ذکر ومناجات و دعا سر بکنیم
غمخوار گرسنه ها به امساک شویم
 
امضا : HAD!S

HAD!S

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
21/5/17
ارسالی‌ها
1,043
پسندها
1,513
امتیازها
13,673
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #200
ای مادرم

شاعر : اصغر رضامند

اي روح من اي باورم
اي يـاسمـن ، نيلـوفرم
دستي بكش، مادرسرم
اي مـادرم ، اي مادرم

من خاك پايـت ،مادرم
رضـوان جايـت مادرم
جانـم، فــدايـت، مادرم
اي مـادرم ، اي مادرم

بـالا بگيـر، مادرسـرت
دامان گـل ها، پـرورت
زيبا پسـر، هم دختـرت
اي مـادرم ، اي مادرم

(حقا) رها يم كن، رها
از دام شيطان هـا مـرا
خوبست دعايم كن دعا
اي مـادرم ، اي مادرم
 
امضا : HAD!S
عقب
بالا