درخواست تاپیک جامع درخواست جلد رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ANAM CARA

مدیر ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام
کاربر قابل احترام
تاریخ ثبت‌نام
13/1/21
ارسالی‌ها
2,053
پسندها
26,333
امتیازها
51,373
مدال‌ها
43
سن
20
سطح
32
 
  • #1,221
سلام
رمان: ژنرال
نویسنده: دختر اقیانوس
ژانر: #پلیسی #تراژدی #عاشقانه
خلاصه:
مشکلات پِی‌درپِی ریشه دوانده در زندگی دخترک؛ همچون عنکبوت در زندگیش تار می‌تند.
هرچه بیشتر دست و پا می‌زند، حصار مشکلات تنگ‌تر و تن خسته او را فگارتر می‌کند.
دخترک سرکش و لجباز...در پِی رویای خود؛ بی‌اذن و نوید خانواده پا به دانشکده افسری می‌گذارد و... .
درحال تایپ | رمان ژنرال
 
امضا : ANAM CARA

-shun-

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/2/22
ارسالی‌ها
75
پسندها
181
امتیازها
548
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #1,222
سلام
وقت به خیر
درخواست جلد دارم.
نام رمان: انکارگر (دایره‌ی درگیری)
نام نویسنده: نیک
ژانر رمان: مأفیایی اجتماعی عاشقانه

خلاصه: به اندازه‌ای ضعیف بود که غم و حسرت، خواستن و حسادت، نابرابری و درد، وجودش را از هم بپاشند اما به اندازه‌ای هم قوی بود که این وجود را با دست‌های خودش بکشد! با کشتن خودش روح ضعیفش آرام گرفت؛ با این حال چیزی که روح ضعیفش داشت، آن‌قدر خواستنی بود که نقطه‌های گریانی به دورش جمع شوند و دایره‌‌ای از درگیری تشکیل دهند؛ دایره‌ی سیاهی به مرکزیت او که هدفش دستیابی به او و زنده کردن روح کشته‌اش است!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FakhTeh

Asalr.zn

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
281
پسندها
3,519
امتیازها
16,513
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #1,223
سلام خسته نباشید.
نام رمان: هُرم هوای تو
نام نویسنده: عسل_ر
ژانر رمان: عاشقانه، کمدی
خلاصه: عاشق بودن را بلد نبودم اما ریسک کردم، آخر عاشق تو شدن مزه‌ی دیگری داشت.
تو برایم هم‌چون شیرینیِ انگبینی لذت‌بخش بودی و من اینبار دیگر نمی‌توانستم جلوی چشمان قلبم را بگیرم تا به تاراج نرود.
و ناگهان فهمیدم؛ این منم، راستی راستی عاشق شده‌ام!
بنظرت چاره چه بود جزء این‌که چشمانم را ببندم؟
با اینکه می‌دانستم دلم تورا می‌بیند...
لینک: در حال تایپ | رمان هُرم هوای تو | عسل_ر کاربر انجمن یک رمان
 
آخرین ویرایش
امضا : Asalr.zn
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FakhTeh

ZAHRA MODABER

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
12/5/20
ارسالی‌ها
466
پسندها
3,680
امتیازها
17,033
مدال‌ها
30
سطح
16
 
  • #1,224
عنوان: آمِرطین
نویسنده: زهرا مدبر
ژانر: #رئال_جادویی
خلاصه:
سه جوانِ هجده ساله‌ای که در پس هجده سالگی و اختیاراتی که قوانین به آن‌ها اهدا می‌کند دست به مخاطره‌ای بزرگ می‌زنند.
مخاطره‌ای که به قدرت رسیدن یک متلون را در پی داد.
آمِرطین قصه‌ی جنگ میان همه و هیچ است؛ می‌خوانیم از انهدام تعادل در جهانِ رویا پرورِ عدالت!

آمرطین: حاکمی از جنس خاک
(آمر: حاکم، طین: خاک)
 
امضا : ZAHRA MODABER
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FakhTeh

Maryam.Shakibaei

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/7/20
ارسالی‌ها
266
پسندها
6,000
امتیازها
21,263
مدال‌ها
14
سن
22
سطح
12
 
  • #1,225

عنوان: جوخه‌ی بزهکاران
نویسندگان: مریم شکیبایی، کیارا شریفی Maryam.Shakibaei Maryam.Shakibaei KiyaraSh Kiyara Sharifi
ژانر: جنایی، معمایی
خلاصه: قطار سرنوشت ما بر ریل خطاهایمان پیش می‌رود. همه چیز از یک اشتباه شروع می‌شود و فرد خطاکار در جنایات شریک است. پرونده‌ی خودکشی نویسنده‌ی مشهور ایتالیا زیادی پیچیده می‌شود. پای سلبریتی‌های دیگر نیز به میان می‌آید و باری دیگر ناپل درگیر هیاهو می‌شود. هنریک پلیسی که پرونده‌ی ده سال قبل را به میان می‌آورد و همه چیز نمایانگر قتلی مخوف است.
 
امضا : Maryam.Shakibaei

FATEMEH HOSSEINI

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
24/1/22
ارسالی‌ها
1,236
پسندها
16,001
امتیازها
38,073
مدال‌ها
20
سطح
25
 
  • محروم
  • #1,226
عنوان: فاصله بین ما
نویسنده: سیده فاطمه حسینی حمزه خانلو
ژانر: #عاشقانه #تخیلی #معمایی #فانتزی
خلاصه:
داستان درباره دوتا گردنبنده. دو گردنبند دقیقاً شکل هم با رنگ‌های متفاوت. گردنبند اولی به گردن دختر داستان مائه برای این‌که به دست خبیثان نیفته و گردنبند دوم به گردن آدم بد یه داستان که به دنبال به دست آوردن گردنبند اوله. آمیتیس حکمت یه روز قبل از تولد ۲۵ سالگیش متوجه تغییراتی در زندگیش میشه به نظرتون این اتفاقات باعث میشه آمیتیس به راز مخفی و مرموز گردنبند پی ببره؟
عکس رو به خود طراح میدم.
 
امضا : FATEMEH HOSSEINI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] FakhTeh

BLACK.STAR

مدیر تالار طراحی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طراحی
تاریخ ثبت‌نام
2/1/19
ارسالی‌ها
1,675
پسندها
14,711
امتیازها
35,373
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • مدیر
  • #1,227
مجموعه دلنوشته‌ی آبی
نویسنده: شمیم فرهادی
لینک: منتخب | مجموعه دلنوشته‌‌های آبی | شمیم فرهادی کاربر انجمن یک رمان

* در مورد عکس و موضوع باید با طراح صحبت کنم و عکسای پیشنهادی رو براشون بفرستم.

♡.
سلااااام!!! =)))))
درخواست جلد برای فن‌فیکشن دگرگون‌نما

F FakhTeh
نویسنده عزیز
توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت به خصوصی طراح ارسال کنید.
در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

BLACK.STAR

مدیر تالار طراحی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طراحی
تاریخ ثبت‌نام
2/1/19
ارسالی‌ها
1,675
پسندها
14,711
امتیازها
35,373
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • مدیر
  • #1,228
سلام خسته نباشید درخواست جلد برای فن فیکشن
درخواست جلد
Shadi.Roohbakhsh Shadi.Roohbakhsh
نویسنده عزیز
توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت به خصوصی طراح ارسال کنید.
در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود طراح است و امکان تغییر آن وجود ندارد.
لطفاً منتظر باشید تا خود طراح با شما گفتگو ایجاد کند.​
 

BLACK.STAR

مدیر تالار طراحی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طراحی
تاریخ ثبت‌نام
2/1/19
ارسالی‌ها
1,675
پسندها
14,711
امتیازها
35,373
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • مدیر
  • #1,229
سلام
نام رمان: حباب روی آب
نویسنده:دخترماه
ژانر:عاشقانه
خلاصه :
دختری با قلبی شکسته درست یک هفته مونده به عروسیش فرار میکنه…فرار از دست مردی که قدرت دستشه …
پناه بردن به خانواده ای که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه….
یک اتفاق …یک تشابه …یک اسم …و رازی که تو یک شب بارونی فاش میشه…
لینک رمان: در حال تایپ | رمان حباب روی آب | دختر ماه کاربر انجمن یک رمان
طرح به سلیقه طراح عزیز:1020:
سلام
رمان: ژنرال
نویسنده: دختر اقیانوس
ژانر: #پلیسی #تراژدی #عاشقانه
خلاصه:
مشکلات...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

BLACK.STAR

مدیر تالار طراحی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار طراحی
تاریخ ثبت‌نام
2/1/19
ارسالی‌ها
1,675
پسندها
14,711
امتیازها
35,373
مدال‌ها
20
سطح
20
 
  • مدیر
  • #1,230
سلام
وقت به خیر
درخواست جلد دارم.
نام رمان: انکارگر (دایره‌ی درگیری)
نام نویسنده: نیک
ژانر رمان: مأفیایی اجتماعی عاشقانه

خلاصه: به اندازه‌ای ضعیف بود که غم و حسرت، خواستن و حسادت، نابرابری و درد، وجودش را از هم بپاشند اما به اندازه‌ای هم قوی بود که این وجود را با دست‌های خودش بکشد! با کشتن خودش روح ضعیفش آرام گرفت؛ با این حال چیزی که روح ضعیفش داشت، آن‌قدر خواستنی بود که نقطه‌های گریانی به دورش جمع شوند و دایره‌‌ای از درگیری تشکیل دهند؛ دایره‌ی سیاهی به مرکزیت او که هدفش دستیابی به او و زنده کردن روح کشته‌اش است!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا