درخواست تاپیک جامع درخواست جلد رمان

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,866
پسندها
77,213
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #421
سلام درخواست جلد داشتم
amitis_031 amitis_031
نویسنده عزیز
توجه داشته باشید که حتما عکسی با کیفیت رو به خصوصی طراح ارسال کنید.
در غیر این صورت انتخاب عکس بر عهده خود طراح می باشد و امکان تغییر آن وجود ندارد.

سلام خسته نباشید درخواست جلد دارم برای رمان یادآور
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Taranom.Zamani

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
24/11/20
ارسالی‌ها
250
پسندها
1,819
امتیازها
12,063
مدال‌ها
10
سطح
9
 
  • #422
درود بر شما.
درخواست جلد برای رمان شاهدخت ایرانا داشتم.
جزییات رو با طراحم هماهنگ میکنم
 
امضا : Taranom.Zamani

masihe.ch

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
5/10/20
ارسالی‌ها
442
پسندها
6,165
امتیازها
21,413
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • #423
درخواست جلد داشتم برای رمان جاده میرقصد.
نویسنده:masihe.ch
ژانر.اجتماعی
درمورد زندگی چند جوان است که دست تقدیر هرکدام را به طریقی به چالش کشیده و دختری که توسط انها پیدا میشه و باز زندگی مرموز خودش زندگی آنها رو هم در گیر میکند
 
امضا : masihe.ch

نگین شهسواری

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
255
امتیازها
1,003
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • #424
نام رمان: گذرگاه تاریک
نام نویسنده: نگین شهسواری
ژانر: اجتماعی
خلاصه: خلاصه: سهیل پسری هجده ساله است که در یکی از روستاهای گیلان با مادربزرگش زندگی می‌کند. پسری شیطان و شوخ‌طبع است که در فعالیت‌های انقلابی شرکت دارد. یک شب هنگام یکی از فعالیت‌ها، حادثه‌ای رخ می‌دهد و سهیل طی آن حادثه مجبور به فرار میشود.و در این زمان به خاطر شرایط بوجود آمده دچار تردید و سوالاتی میشود.
طراحی جلد به عهده خود طراح ممنون
 

bahareh.s

مدیر تالار ترجمه
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
تاریخ ثبت‌نام
3/9/19
ارسالی‌ها
1,637
پسندها
20,890
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
سطح
30
 
  • مدیر
  • #425
با سلام
درخواست طراحی جلد کمیکم رو داشتم.

بی زحمت طراحم Maede Shams MaeDew #xk باشن، ممنون.
 
امضا : bahareh.s

خدیجه اسدی

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
13/12/20
ارسالی‌ها
184
پسندها
1,007
امتیازها
6,533
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #426
سلام
برای رمان زمهریر پگاه درخواست جلد دارم.

نام رمان: زمهریر پگاه
نویسنده: خدیجه اسدی
ژانر: #اجتماعی #عاشقانه
خلاصه:
پگاه دختری نقاش و مستقل است و با خانواده‌اش زندگی آرامی دارد، او دل در گروی عشق پسر خاله‌اش امیر دارد. برادرش پارسا در پی یک شکست معتاد می‌شود و زندگی آرامشان دچار آشوب می‌شود.
اتفاقات ناگواری برایش می‌افتد و زندگی‌اش دگرگون می‌شود.


 

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
29/11/20
ارسالی‌ها
1,463
پسندها
6,505
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
سطح
13
 
  • #427
سلام. خسته نباشید درخواست جلد داشتم برای داستان کوتاه:
داستان کوتاه اُمی
نویسنده: زهرا کی بری
ژانر: درام اجتماعی
خلاصه: قسمتی از اتفاقات زندگی دختری به نام آسنات که از کودکی بدون مادرش، زندگی کرده است. از مادرش تنها یک چیز می‌داند که او مرده است. حال اگر پس از این همه سال بفهمد که مادری دارد چه می‌کند؟
موضوع 'داستان کوتاه راه بیراهه آسنات | زهرا کی بری کاربر انجمن یک رمان' داستان کوتاه در حال تایپ - داستان کوتاه راه بیراهه آسنات | زهرا کی بری کاربر انجمن یک رمان
عکسی مد نظر ندارم. خلاصه کامل و بهتری رو در خصوصی که طراح میزنن براشون ارسال میکنم.
 
آخرین ویرایش
امضا : Kim.Zahra

Zahra.D_T

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
12/9/20
ارسالی‌ها
1,260
پسندها
20,165
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
سطح
29
 
  • #428
سلام درخواست جلد داشتم برای داستان کوتاه یک کلام تا فریاد
 

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,866
پسندها
77,213
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
46
 
  • #429
درود بر شما.
درخواست جلد برای رمان شاهدخت ایرانا داشتم.
جزییات رو با طراحم هماهنگ میکنم
درخواست جلد داشتم برای رمان جاده میرقصد.
نویسنده:masihe.ch
ژانر.اجتماعی
درمورد زندگی چند جوان است که دست تقدیر هرکدام را به طریقی به چالش کشیده و دختری که توسط انها پیدا میشه و باز زندگی مرموز خودش زندگی آنها رو هم در گیر میکند
[QUOTE="bahareh.s, post: 1129243...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/10/20
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,348
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
21
سطح
33
 
  • #430
سلام درخواست جلد برای دلنوشته
بِسْمی‌رَّبْ
دلنوشته: دردها بیدارند
نویسنده: Mahi
مقدمه:
دردها می‌بینند... .
می‌شنوند... .
حس می‌کنند... .
حتی با یک آه کوچک که از دهانت خارج شود؛
بیدار می‌شوند... .
نه... .
دردها بیدارند... .
همیشه بیدارند... !

لینک: دلنوشته - دلنوشته‌ی دردها بیدارند | Mahi کاربر انجمن یک رمان
 
امضا : NEGIN BARZAN~

موضوعات مشابه

عقب
بالا