~*~havva~*~ رفیق جدید انجمن سطح 0 ارسالیها 96 پسندها 531 امتیازها 2,803 3/2/18 #31 گاهی دلم می خواد یک بو*سه بر رویت بنشانم تنها اگر تیخ نداشتی گل کاکتوس من
S_MELIKA_R مدیر بازنشسته سطح 26 ارسالیها 2,263 پسندها 19,567 امتیازها 46,373 مدالها 30 سن 26 5/2/18 #32 خوب شد :) خوب شد ... دل به عشقت مبتلا شد:) قورمه سبزی لذیذم امضا : S_MELIKA_R
S_MELIKA_R مدیر بازنشسته سطح 26 ارسالیها 2,263 پسندها 19,567 امتیازها 46,373 مدالها 30 سن 26 5/2/18 #33 از گلوی من دستاتو بردار دستاتو بردار از گلوی من بوی عرقت خفم کرد:( امضا : S_MELIKA_R
81fati کاربر نیمه فعال سطح 2 ارسالیها 381 پسندها 12,482 امتیازها 50,673 مدالها 1 5/2/18 #34 چه کنم چرخ فلک کرده مرا از تو جدا من چه جورابی بپوشم که دهد بوی تو را؟ امضا : 81fati
S_MELIKA_R مدیر بازنشسته سطح 26 ارسالیها 2,263 پسندها 19,567 امتیازها 46,373 مدالها 30 سن 26 6/2/18 #35 چرا درست وقتی به نبودنت عادت میکنم میای سراغم؟ نوتلای عزیزم:( امضا : S_MELIKA_R
Soran رو به پیشرفت سطح 10 ارسالیها 232 پسندها 3,440 امتیازها 16,763 مدالها 4 9/2/18 #36 واقعیت امروز صبح رفته بودم تو پارک قدم بزنم! بعد یهووو چشمم خورد بهش! زیبا بود، قشنگ تر ازون هیچ کیو هیچ جا ندیده بودم.... تو همون نگاه اول عاشقش شدم.... بهش پیشنهاد دادم، قبول کرد!!!! و خریدمش خیلی چیپس خوش مزه ای بود، هنوز طعم سرکش زیر زبونمه!:/ امضا : Soran
واقعیت امروز صبح رفته بودم تو پارک قدم بزنم! بعد یهووو چشمم خورد بهش! زیبا بود، قشنگ تر ازون هیچ کیو هیچ جا ندیده بودم.... تو همون نگاه اول عاشقش شدم.... بهش پیشنهاد دادم، قبول کرد!!!! و خریدمش خیلی چیپس خوش مزه ای بود، هنوز طعم سرکش زیر زبونمه!:/
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 13/2/18 نویسنده موضوع #37 چشمان زیبایش مسخ و مدهوشم کرد آنگاه که چشم در چشمم دوخته بود و من با ترس پا به فرار گذاشتم و سگ پارس کنان به دنبالم می دوید امضا : زینب میشی
چشمان زیبایش مسخ و مدهوشم کرد آنگاه که چشم در چشمم دوخته بود و من با ترس پا به فرار گذاشتم و سگ پارس کنان به دنبالم می دوید
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 20/2/18 نویسنده موضوع #38 از دور زیبا بود و تلالو رنگارنگش چشم را نوازش میداد چه قدر دوست داشتم دستی بر سرش کشیده و نوازشش کنم اما ناغافل ترکید و پخش هوا شد حباب رنگی کفی امضا : زینب میشی
از دور زیبا بود و تلالو رنگارنگش چشم را نوازش میداد چه قدر دوست داشتم دستی بر سرش کشیده و نوازشش کنم اما ناغافل ترکید و پخش هوا شد حباب رنگی کفی
زینب میشی مدیر بازنشسته سطح 25 ارسالیها 1,983 پسندها 17,116 امتیازها 42,373 مدالها 22 24/2/18 نویسنده موضوع #39 چه زیبا بود و دلفریب چشمانت نمیدانستم چشمهایت سگ دارند و پاچه ام را می گیرند امضا : زینب میشی
azita رفیق جدید انجمن سطح 8 ارسالیها 57 پسندها 1,123 امتیازها 8,003 مدالها 7 24/2/18 #40 اگر روزی مرا کردی فراموش سرت را میکنم در دیگ اب گوشت