میان دغدغهها و سردرگمیهایی که در سراسر زندگی حس میشود... جانمان اندکی خوشی طلبیده است...
تولدت دلچسب است... به مانند یک لبخند از ته دل و خنکای نسیمی که روح را در بر گیرد
و زیباتر و دلچسبتر بودن توست
بودنی که پر است از حس خوش
شیوای عزیزم، تولدت مبارک امیدوارم سالهای سال کنار عزیزانت این روز دوست داشتنی رو جشن بگیری.
شیواجانم
امیدوارم حال دلت، به رنگ عشق..
شیرینی دنیات به طعم مِهر...
لبخند حقیقی همیشه روی لبت...
شادی و آرامش جریانِ پرشور زندگیت باشه...
عزیزدلم تولدت مبارک❤
با همگان به سر شود
بی تو به سر نمیشود!
بــــــــله اینجوریاست شیوای جانم
ادما برای من در چند مرتبه، طبقهبندی میشن
و تو
جزو اون طبقهی
«از بس قشنگ حرف میزنه که مجنونش شدم» هستی!
شیوای پاکدامن من (خودت میدونی چرا)
بانوی آبانی
نگارندهی خوشقلم،
شکوفهی گیلاس من،
امروز همون روزیه که
مامانت دردش گرفت
بردنش بیمارستان
تو رو به دنیا اورد!
به همین سادگی!
و بخاطر همینم هستش که
ما یه شیوا داریم که بخوایم خیلی دوسش بداریم
و واسش جشن تولد بگیریم
و واسش اسمون امروز رو ابیتر کنیم،
که خورشید خانم رو وا داریم
که روز روشنتری برات بسازه،...