• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

فن فیکشن فن فیکشن اژده‌ها | Kameliea کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع AYDIN.A
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 238
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

AYDIN.A

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
13/11/20
ارسالی‌ها
78
پسندها
568
امتیازها
2,678
مدال‌ها
5
سن
17
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد فن‌فیکشن: ۲۶
ناظر: Your Pluto sogi.an

نام فن‌ فیکشن: اژده‌ها
ژانر: #علمی‌_تخیلی
نویسنده: Kameliea
خلاصه فن‌ فیکشن:
درست در زمانی که فکر می‌کنی، همه چیز خوبه و اتفاقات اون طور که تو می‌خوای پیش می‌ره، ناگهان به یکباره همه چیز خراب می‌شه.
اژده‌ها، دختری که در سیاره‌ای به‌دنیا آمده که بعد از پدرش، پادشاه بعدی سیاره است و خانوادگی قدرت‌های خاصی دارند. زمانی که حکومت سیاره را بر عهده می‌گیرد، طانوس به او حمله می‌کند و این می‌شود آغاز جنگی بین آن‌ها.

برگرفته از سینمایی: تور ‌۱ و انتقام جویان.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

A.TAVAKOLI❁

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
14/5/18
ارسالی‌ها
4,882
پسندها
92,835
امتیازها
77,384
مدال‌ها
53
سطح
43
 
  • مدیرکل
  • #2
400098100636_58572.jpg


نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن یک رمان برای منتشر کردن فن فیکشن خود؛
خواهشمندیم قبل از تایپ فن فیکشن خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
"قوانین جامع تایپ فن فیکشن"

و برای پرسش سؤالات و اشکالات خود در رابطه با فن فیکشن، به لینک زیر مراجعه فرمایید.
" تاپیک جامع مسائل کاربران در رابطه با رمان‌نویسی "

برای انتخاب ژانرِ مناسبِ فن فیکشن خود به تاپیک زیر مراجعه کنید
تاپیک جامع...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : A.TAVAKOLI❁

AYDIN.A

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
13/11/20
ارسالی‌ها
78
پسندها
568
امتیازها
2,678
مدال‌ها
5
سن
17
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
سال ۱۹۹۹ سیاره آذرخش

صدای بچه اومد؛ متئو به سرعت برگشت و به در بسته چشم دوخت؛ طبیب به سرعت خارج شد و به سمت فرمانروا آمد.
سرش را زیر انداخت و گفت:
- سرورم، بچه دختره، و حالش خوبه؛ امّا… امّا ملکه … ملکه حالشون خوب… نیست.
متئو تا اینو شنید طبیب رو کنار زد و وارد اقامتگاه ملکه شد.
نگاهی به بچه و بعد به ملکه که آرام خوابیده بود کرد.
به سرعت به طرف ملکه رفت و دستانش را در انگشتانش گرفت.
سرد بود، مانند برف.
ملکه با بی‌حالی چشمانش را باز کرد و آرام گفت:
- فرمانروا.
متئو با چند قطرهِ اشک روی صورتش گفت:
- بله ملکه؟
ملکه نگاهی به فرمانروا انداخت و گفت:
- دخترم.
متئو اشک‌هایش را پاک کرد و گفت:
- اون سالمه، حالش خوبه.
ملکه: اسمش… اسمش رو می‌زارم اژده‌ها لطفاً… .
چند سرفه کرد و ادامه داد:
- لطفاً...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

AYDIN.A

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
13/11/20
ارسالی‌ها
78
پسندها
568
امتیازها
2,678
مدال‌ها
5
سن
17
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
اکوادر نفس عمیقی کشید و به طرف کلوریا رفت.
کلوریا به سمت اکوادر آمد و گفت:
- چی‌شد؟
اکوادر: فرمانروا هیچ حرفی نمی‌زنن. انگ… .
صدای کسی او را متوقف کرد.
یکی از نگهبان‌ها بود.
نگهبان: فرمانده!
نگهبان با نفس‌نفس به او رسید.
اکوادر نگاهی به سر و پای نگهبان انداخت و گفت:
- چی شده؟
نگهبان با نفس‌نفس گفت:
- حملـ… حمله… کردن… طانوس… حمله کرده.
با تعجب به نگهبان نگاه کرد.
تازه مغزش کنکاش کرد که نگهبان چه می‌گوید.
سریع بدون توجه به کلوریا با سرعت با نگهبان به طرف دروازه اصلی رفتند.
ارتش زامبی مانند طانوس به پشت درواز‌ها ریخته بودند.
رو به یکی از نگهبان‌ها گفت:
- برو به فرمانروا بگو.
سری تکان داد و دور شد.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد به خودش مسلط باشد.
نگهبان رو به فرمانروا گفت:
- سرورم، ط… طانوس به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا