کتابای عموم رو همه با خودکار خط خطی کردم طوری ک عموم ترک تحصیل کرد
(ولی اینم بگم عموم فقط دنبال یه بهونه بود که درس رو ول کنه منم ک دستم تو کاره خیره براش جورش کردم)
پسر همسایه خیلی رو مخم بود یکاری کردم بره آب جوبو بخوره، الکی بهش گفتم منم خوردم خیلی خوشمزه بود. بماند که بعدش تا دو روز بیمارستان بود.
لنتی عذاب وجدان گرفتم