نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار وقتی بچه بودی.....

  • نویسنده موضوع N.N♡
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 71
  • بازدیدها 2,029
  • کاربران تگ شده هیچ

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
  • #31
یک سالم بود، بابام داشت نماز میخوند؛ یه گوشی داشت از این دکمه‌ای‌ها، اما بزرگ بود رنگشم طوسی بود. خلاصه، داشت نماز میخوند و گوشیش هم زیر مبل بود، رفتم ورش داشتم، هی بابام میگفت «اللــــه اکبرررر» ینی بتمرگ بچه! حالا منم تخـــس! حرف حرف خودم بود و کار خودم رو انجام میدادم. بی‌توجه بهش روی سرامیک وایسادم، تِلِپ! گوشی رو انداختم زمین و با ذوق به شاهکارم نگاه میکردم! فقط شانس اوردم بابام سر من اصلا نه داد میزد نه دعوا! حالا عکس‌العملش رو یادم نی، اما مامان و خواهر بزرگم میگفتن چیزی نگفت!!! خو بچه بودم؛ بمن چه!!! هارهارهارهار!!!
 
امضا : NEGIN BARZAN~

ZAHRA._.pd

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
218
پسندها
7,152
امتیازها
21,013
مدال‌ها
13
  • #32
از بالای پشت‌بوم رو سر همسایه‌مون، زباله‌های پشت‌بوم رو ریختم. البته دخترداییم همراهم بود و ما نمی‌دونستیم اون آقا پایین وایستاده. بعد همسایه‌مون اومد زنگ خونه‌مون رو زد. من و دخترداییم تو کمد قایم شدیم.
 
امضا : ZAHRA._.pd

N a d i y a

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
508
پسندها
11,741
امتیازها
28,173
مدال‌ها
18
  • #33
سلام صد درود به بینندگان :219:
اممم...نه کاربران انجمن یک رمان:402:
ماشاالله اسم نیست خودش یک جمله اس:straight-face:

*خب چالش اینه وقتی بچه بودی چه دسته گلی به آب دادی؟

من خودم زدم تمام تمام استکان نلبکی ها رو شکوندم :610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:
من کلا بچه ی آرومی بودم و دست گل به آب ندادم فقط همه جور بلا سر داداشام آوردم. البته یه بار کنترل تلویزیون رو با دزدگیر ماشین بابامو از طبقه چهارم پرت کردم پایین دوباره ک خریدن دوباره پرت کردم تا اینکه برای بار پنجم دیگ نکردم چون گذاشته بودنش بالای کابینت دستم بهش نمیرسید
یه بارم وقتی رفتم کلاس اول معلمم به خاطر من النگوش با انگشترش هزار تیکه شد چون خیلی شیطون بودم میخواست ساکتم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : N a d i y a
A

ASHVAN._.p

  • #34
پنج شیش سالم بود مهمون داشتیم از خرم آباد
دوستای دور پدر بزرگم بودن خلاصه که غریبه بودن نمی‌شناختیمشون زیاد.
موقع شام که شد رفتم که کمک کنم مثلا بهم دیس برنج نمیدادن که ببرم بذارم روی سفره
اونقد توی دست و پاشون بودم که پام گیر کرد به پای زنعموم اون یکی پام رفت توی قابلمه برنج:/
مهمونا نون و خورشت خوردن:/
 

gh_queen

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
28
پسندها
161
امتیازها
523
مدال‌ها
5
  • #35
سلام صد درود به بینندگان :219:
اممم...نه کاربران انجمن یک رمان:402:
ماشاالله اسم نیست خودش یک جمله اس:straight-face:

*خب چالش اینه وقتی بچه بودی چه دسته گلی به آب دادی؟

من خودم زدم تمام تمام استکان نلبکی ها رو شکوندم :610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:
فرو کردن سرنگ پر از هوا در دست دخترعموم:458063-24830a1ab7dc172d1979dd5bd0d18bf9:
که خوشبختانه چیز نشد
 
آخرین ویرایش
امضا : gh_queen

.REIHANEH.

نویسنده انجمن
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,335
پسندها
43,792
امتیازها
69,173
مدال‌ها
38
  • #36
بچه آرومی بودم خیلی. ولی یه بار گند کاری کردم وحشتناک
کبریت برداشتم رفتم تو اتاق مامانم اینا روشنش کردم دستم سوخت کبریت از دست افتاد نصف رو فرشیمون سوخت :648314-d18ae5246291866d416d447f52bdf0bf:
 

پفک نمکی

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
186
پسندها
2,909
امتیازها
13,713
مدال‌ها
9
  • #37

.ANITA.

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
908
پسندها
17,924
امتیازها
41,073
مدال‌ها
18
  • #38
سوییچ ماشین بابام رو توی باغ عمه ام گم کردم
« البته بعد دو ساعت پیدا شد»
 

- HaDiS.Hs -

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,034
پسندها
10,783
امتیازها
30,873
مدال‌ها
15
  • #39
سلام صد درود به بینندگان :219:
اممم...نه کاربران انجمن یک رمان:402:
ماشاالله اسم نیست خودش یک جمله اس:straight-face:

*خب چالش اینه وقتی بچه بودی چه دسته گلی به آب دادی؟

من خودم زدم تمام تمام استکان نلبکی ها رو شکوندم :610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678:
به نام خدا:/

هیچی دیگه خدافظ چون خیلی زیاد دسته گل آب دادم:/
خبرچین بودم:/ یعنی همیشه همه چیز و خبرچینی میکردم عین ضبط صوت:/
 

Exulansis-

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,264
پسندها
12,929
امتیازها
34,373
مدال‌ها
15
  • #40
الغوث الغوث=|
استغفرالله
.
.
.
اهم هیچی دیگه=|دست گل اب ندادم ک هیچ...یه باغچه رو اباد کردم.
بعله،برای فهمیدنشون به سامانه1480-00پیامک فرمایین
 
امضا : Exulansis-

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا