اشعار رهاشده کاربران مجموعه اشعار شیشه ای در زیر آوار |Hamusazadeh کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Hamusazadeh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 27
  • بازدیدها 1,111
  • کاربران تگ شده هیچ

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
مجموعه شعر : شیشه ای در زیر آوار
نام شاعر : دکترحسینعلی موسی زاده
مقدمه : در این مجموعه غزل های بنده قرار خواهد گرفت که معمولا عاشقانه هستند
 

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • #2
•| بسم رب العشق |•

642650_f51a41dc6db62ddb64ffaea46ee2561e.jpg



ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛

لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.
قوانین بخش اشعار کاربران

پس از ارسال پانزده پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.
تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار

پس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مجموعه شعر : شیشه ای در زیر آوار
نام شاعر : دکترحسینعلی موسی زاده
مقدمه : در این مجموعه غزل های بنده قرار خواهد گرفت که معمولا عاشقانه هستند
عشق تو هم بر دلم باران نم نم می دهد
سیب خوردن در هوایت یاد آدم می دهد
باغ چشمانت اگر آن غنچه ها را بشکفد
جلوه ای نو از جمال خود به مریم می دهد
دست تو چون دست عیسی با شفا و معجزه
با نوازش این دل بیمار ، مرهم می دهد
در دلم جنگ ابراهیم و نمرودی به پاست
لطف تو این آتشم را آب زمزم می دهد
تا نسیمت می وزد بر روح پر غوغای من
در خیالم آن لبت را بوسه هر دم می دهد
باد اگر با دست خود بر موی تو شانه زند
جنگ عالمگیر دیگر را به عالم می دهد
قلب من در دوری ات تا یک کویر تشنه شد
چشم ابری ، دامنم ، باران و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
شنبه می آیی به دیدارم ولی من نیستم
با خیالت جمعه بیمارم ولی من نیستم
در تو گم کردم خودم را شنبه ها تا جمعه ها
در تمام هفته بیدارم ولی من نیستم
عکس خود را دیده ام در گوشه آیینه ها
در همان دم گرچه بسیارم ولی من نیستم
گر شبی نقش لبانم می زنم بر قاب عکس
در خیالم رو به آن یارم ولی من نیستم
یا تمام بندبندم می شود بند و قفس
یا که مصلوبی سر دارم ولی من نیستم
پنجره در پرده می پوشدشکست شیشه اش
شیشه ای در زیر آوارم ولی من نیستم
می تپد با قلب ساعت لحظه های نبض من
ساعتی بر کهنه دیوارم ولی من نیستم
چای داغی می دهی دستم ولی با آه سرد
گر که مستم یا که هشیارم ولی من نیستم
برگ ریزان دارد این تقویم پر آشوب ما
زردی رنگ خزان دارم ولی من نیستم
دکتر حسینعلی موسی زاده
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
غزل : گیسوی پریشان

تو با عکسی مرا آشفته کردی همچو گیسویت
پیامم دادی از عشقی که پیچیده همه کویت

چنان آتش زدی دل را که برقش تا ابد باقی است
نترسیدی از آن عکسی که دادی از بر و رویت ؟

همان عکسی که یک شب بود گرمی بخش آغوشم
مرا بردی به آن دنیا که بودم م**س.ت آن بویت

تو را هم اعتمادی بود بر من تا نشان دادی
به تصویری که می گوید از آن رفتار و از خویت

پریشان کرده ای موها نمی دانی تو حال من
فرو کردی به قلبم ، دشنه ای از خنجر مویت

ز رنگ دیده ات پیداست که من هم چو زنبوری
به گرد چشم تو چرخم به قصد شهد کندویت

شگفتی بین از قلبی که چون طبلی تپش دارد
زند فریاد از آن چشمی که شد تسخیر جادویت

حسینعلی موسی زاده
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
دلی دارم که با هرکس به جنگ است
براو پهنای هفت اقلیم تنگ است
دلم عشق تو را می خواهد اما
تو تندیسی دلت گویی که سنگ است
حسینعلی موسی زاده
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
سریال سرنوشتم نقشت نیاز دارد
در جلوه های ویژه کار تو ناز دارد
هرچند شهره گشتی بر روی فرش قرمز
در این دیالوگ من نقش تو ساز دارد
در فیلم نامه ی من شیرین سرزمینی
خسرو شکر نخواهد دردانه باز دارد
بحران سینمایم کمبود محتوا نیست
عکس تو روی پرده گنجی ز راز دارد
نقش تو چون زلیخادر داستان یوسف
عاشق به قبله ی تو شوق نماز دارد
بی تو نمی توانم یک گوشه ای نوازم
ساز شکسته ی من قصد حجاز دارد
بر اوج قصه ی من یک دم گره گشا باش
شاید که دست شهناز آهنگ ساز دارد
حسینعلی موسی زاده
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
نازنینم به تو از راز نهان می گویم
در دلم آنچه عیان نیست ازآن می گویم
گرچه سخت است که باور بکنی این اسرار لیک آن را ز سر صدق زبان می گویم
از همان بار نخستی که نگاهت کردم
از همان حس عجیب و هیجان می گویم
گرچه پنهان شدنش زحمت بسیاری داشت آنچه امروز بدین شرح و بیان می گویم
عاشق آن منش و چهره ی چون ماهت گشتم
رمز آن واقعه اینک به عیان می گویم
تو همان حس خودم روح خودم می باشی
اعترافی است که با آه و فغان می گویم
به تو محتاجم و مشتاقم و تو محتاطی
این سخن با دل و چشمی نگران می گویم
تو که یاقوت لبت زیور تن می باشد
نرگس و زلف تو را زیور جان می گویم
حسینعلی موسی زاده
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
من با عشق زاده شدم
و در چشمه محبت غسل داده شدم
چون آدم از دیوار گناه بالا رفتم
و چون قابیل قلب زنی را به قتل رساندم
نمی دانم سیب خوردم یا گندم
اما خوب می دانم
دراین هوا بی حوا نفس کشیدن سخت است.
 

Hamusazadeh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/2/21
ارسالی‌ها
29
پسندها
246
امتیازها
990
مدال‌ها
2
سطح
2
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
نترس بانو
بند دلت را آب بده
اینجا زالی کنار رودخانه منتظراست
اینجا کسی سالهاست که انتظار می کشد
تا با طناب تو به عمق رودخانه رود
بر موجهای خروشان بتازد
نترس بانو
بند دلت را آب بده
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا