متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

mseh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
129
پسندها
800
امتیازها
5,003
مدال‌ها
6
  • #1,291
میشه در موردش بگید و اینکه از کجا دانلود کنم

میشه در موردش بگید و اینکه از کجا دانلود کنم
باید بخری عزیز
داستان دختری که بعد از مرگ خالش به بحران اعتیاد به الکل(الان مدیر پاکش می‌کنه بازم) رسید است.
حالا به باز نشستگی پدرش آن‌ها به نیشابور می‌روند و اونجا تسلیم عشق می‌شود.
خیلی روند بسیار آرومی داره داستان
 

mseh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
129
پسندها
800
امتیازها
5,003
مدال‌ها
6
  • #1,292
از خانم زهرا ارجمندنیا هست
 

SkhMahsa

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
  • #1,293

SkhMahsa

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
26
پسندها
58
امتیازها
90
مدال‌ها
2
  • #1,294
دنبال دو تا رمان میگردم

اولی در مورد دختری بود اهل جنوب پدر و مادرش از هم جدا شده بودن و پدر مرده بود و این دختره تو جنوب با عمه و پدربزرگش زندگی می‌کرده و تو سن کم به عنوان خون بس ازدواج میکنه و پسر بعد از عروسی با برادرش میره آمریکا درس بخونه و داستان چندسالگ بعد رو روایت میکنه که دختر کارمند هست و پسره برگشته و میخواد با هم زندگی کنن و تا اونجا که یادمه دختر از پسر حامله بود اما فکر میکنه بچه مرده اما در واقع مادرش که پسر بوده بچه رو بزرگ میکرد

رمان دوم هم با این موضوع بود دختره حامله است اما نمی تونه بچه رو نگه داره دوستی داره که داداشش و زن داداشش بچه دار نمیشن و از این میخوان بچه رو بده به اینا اما بعد زن داداش میره و دختر بعد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

monamousavi

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,295
ی رمانی بود دختره با دوست نامزدش نامزد میکنه و از خانواده سرشناسین و حامله میشه ک برادر نامزدش میمیره و نامزدیش بهم میخوره چون قرار میشه پسره زن برادرشو بگیره و دختره بچشو سقط میکنه و نامزد سابقش میاد ازش نگهداری میکنه تا حالش خوب بشه و دوباره بهم برمیگردن
 

diann

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
34
پسندها
69
امتیازها
90
  • #1,296

diann

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
34
پسندها
69
امتیازها
90
  • #1,297
سلام من دنبال ی رمانم
داستان این بوده که دختره با مهمونی آشناش وارد ی دانشگاه برای تدریس میشه.اینم بگم که دختره بچه درسخون بوده.بعد دختره هی زمین می‌خورده اصلا دست خودش نبوده.تو دانشگاه داشتن پشت سر دوتا از استادا که مجرد بودن حرف میزدن که اینم میگه استاد مهربان(فامیلیش مهربان بوده)از اون‌یکی بهتره.اونیکی خیلی بده و اینا بعد نگو همون استاده پشت سرشه.تو پله ها ازش میپرسه که چرا تو از من بدت میاد و اینا لحظه آخر دختره بغض میکنه تو چشاش نگا میکنه میگ خیلی نامردی.بعد از اون ور دوست خانوادگی این دختره میاد ایران.اینم بگم که پسره که استاد دانشگاه بوده پسر اینا بوده و تو بچگی خیلی با این دختره صمیمی بوده بعدم واسه ادامه تحصیل میره اصفهان خانوادشم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

diann

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
34
پسندها
69
امتیازها
90
  • #1,298

diann

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
34
پسندها
69
امتیازها
90
  • #1,299

ارغوانی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
45
امتیازها
40
  • #1,300
باید بخری عزیز
داستان دختری که بعد از مرگ خالش به بحران اعتیاد به الکل(الان مدیر پاکش می‌کنه بازم) رسید است.
حالا به باز نشستگی پدرش آن‌ها به نیشابور می‌روند و اونجا تسلیم عشق می‌شود.
خیلی روند بسیار آرومی داره داستان
ممنون مهربون
رمان قلم قوی و متفاوت بگید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا