متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

mahia

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,721
سلام دوستان
ی رمان بود ک دختره دکتر بود پدرش فوت می‌کنه می‌ره تو یک روستا قبل از اینکه وارد روستا بشه ماشین شو میسوزونه بعد تو روستا با یکی آشنا میشه به اسم مرکان خان
مرکان هم ی خواهر زاده مریض داره ک ازش نگه داری می‌کنه
این رمان و لطف میکنید
 

sdymaydh

نو ورود
سطح
2
 
ارسالی‌ها
17
پسندها
69
امتیازها
90
مدال‌ها
1
  • #1,722

M0000

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
5
امتیازها
3
  • #1,723
سلام وقتتون بخیر
من دنبال یه رمان هستم که دختر داستان با پسرخالش فکر کنم ازدواج میکنه فکر کنم اسمش هم کاوه هستش ولی پسرخالش بهش علاقه نداره و دختر داستان با دختر همسایشون دوست میشه که یه برادر داره و اون برادره عاشق دختر داستان میشه از اون طرف هم شوهر دختره بهش نامردی میکنه و در آخر از شوهرش جدا میشه و با پسره ازدواج میکنه
ممنون میشم اگه اسمش رو میدونید بهم بگید❤
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

ارشک

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,724
سلام من دنبال یه رمان هستم که خیلی قدیمیه قبلاً خونده بودم که دختر دانشجوی پزشکی شهرکرد بود و با خانواده عموش زندگی میکرد و دختر عموی شخصیت اصلی داستان با همکلاسی دانشگاهیش دوست بوده و پسره به خاطر دخترهه فوت میکنه و برادر پسره برای انتقام میاددختر عموهه رو میدزد و کلفت خونشون میکنه و خیلی دخترهه رو اذیت میکنه ولی در آخر عاشق هم میشن

لطفاً هر کی اسم رمان رو میدونه بهم بگه
 
آخرین ویرایش

موا

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,725
سلام دنبال یه رمانی می گردم که دختره به خاطر یه پسر بدهی بالا آورده بود بعد پدر پسره برای اینکه پسر کوچیکه رو به خونه برگردونه دختره رو مجبور میکنه با برادر اون پسره ازدواج کنه(یه جورایی گروگان گیریه)بعد اینکه دختره تو کافه کار می کرد برادر پسره هم یه بار ازدواج کرده بوده و طلاق گرفته و یه بچه داشت اخرش هم میفهمن پسره کوچیکه مرده
 

M0000

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
5
امتیازها
3
  • #1,726
سلام وقتتون بخیر
من دنبال یه رمانی هستم که تو اون رمان دختر داستان به پسرخالش اگه اشتباه نکنم علاقه داره ولی پسرخالش که فکر کنم اسمش کاوه هست بهش علاقه نداره ولی اینا با هم ازدواج میکنن و میرن خونشون دختره با دختر همسایشون دوست میشه و به خونشون رفت و آمد میکنه که این بین برادر دختر همسایه عاشقش میشه ولی چون دختره متاهل هستش از اون خونه میرن و شوهر دختره هم بهش نامردی میکنه و دختره ازش طلاق میگیره و بعد از مدتی باز با پسر همسایه همدیگه رو میبین و با هم ازدواج میکنن
ممنون میشم اگه اسمش رو میدونید بهم بگید ❤
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,727
سلام وقتتون بخیر
یک رمان خوندم قبلا دختره عاشق یه پسره است توی دانشگاه فکر کنم بعد پسره ولی عاشق دوست دختره است خلاصه فک کنم دوست دختره با داداش دختره ازدواج میکنن و این دختره هم میره با پسری که عاشقشه ولی پسره بخاطر نزدیک بودن به دوست دختره با این ازدواج میکنه بعد هی دختره میاد مهمونی خونشون پسره میاد پیششون ولی در حالت عادی دختره کلا نمیبینع پسره رو خیلی دوست دارم دوباره بخونمش ولی اسم یادم نمیاد
فکر کنگ اسم پسره وحید و اسم دوست دختره نسترنی چیزی باشه لطفا اگه کسی اسمشو میدونه راهنماییم کنه
رمان انتخاب دوم
 

golbaghali

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,728
سلام
ببخشید من یه رمانی قبلا خوندم دختره از خانوادش جدا زندگی میکنه با خواهرش که میخواد ازدواج کنه ولی به خاطر خواهر کوچیکه ازدواج نمیکنه بعد برادر عشق خواهرش که اسمش فک کنم چاوش هست و میوه فروشه با دختر کوچیکه ازدواج میکنه
اسمش و میدونه کسی؟ مرسی ممنون میشم جواب بدید
 

nika radin

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
22
امتیازها
33
  • #1,729
هایی
یه رمانه بود که زنو شوهره سوخته بودن بعد این مرده برا نیازش یه دختره رو میگیره و خودش نقاب داره . میدونین اسم این چیه؟
 

Rooghayeh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #1,730
سلام
ی رمانی بود که در مورد ی دختری بود که مادرش و خیلی اذیت میکرد بعد مادرشم با برادر ناتنیش ک خارج از کشور بود تماس گرف تا بیاد بعد پدر و مادرش برادرش رو از پرورشگاه گرفته بودن بعد پسر خیلی سخت گیری میکرد بعد فک کنم عاشق هم شدن لطفا اگه اسم رمان و میدونید بهم بگید
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا