متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

❦ATEFEH❦

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
21
پسندها
52
امتیازها
90
  • #1,731
سلام یه رمانی بود که دختره خارج از کشور زندگی میکنه بعد خواهرش هم ازدواج کرده و با شوهر و برادر شوهرش تو یه خونه زندگی میکنن بعد این دختره به خواهرش زنگ میزنه و فکر میکنه که شوهر خواهرش،خواهرش رو زده با توپ پر میره ایران که میبینه سوءتفاهم شده و دیگه همونجا تو همون خونه میمونه و آخرش هم عاشق برادر شوهر خواهرش میشه
کسی نمیدونه اسمش چیه؟
اول رمان هم از پیاده شدنش از تاکسی شروع میشه
 

H A N I N

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
808
امتیازها
4,683
مدال‌ها
9
  • #1,732
دختره پدرش مرده مادرش هم رفته با یکی از طلبکارای شوهرش ازدواج کرده. این طلبکاره هم از زن قبلیش یه پسر داره که مثه خودش آدم بدی‌‌ـه. بعد مادره قبل از اینکه بمیره یه چندتا کاغذ به دخترش میده میگه نمی‌دونم مدرکه چیه. بعد مادره می‌میره. پدره و پسره میفتن به جون دختره که اون کاغذا کجاست...

بقیش هم یادم نیست لطفا هر کی میدونه بگه
 
آخرین ویرایش

Masoom

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
540
پسندها
5,067
امتیازها
21,773
مدال‌ها
12
سن
23
  • #1,733
سلام .
یه رمان بود دختره بدون اینکه به خانوادش بگه می‌ره ازدواج می‌کنه و فک کنم همه میگفتن نباید مامان و تنها بزاری و.... اینم دست به همچین کاری میزنع اسمش و یادم نیس
 

FATEMEH ASADYAN

مدیر بازنشسته
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,216
پسندها
26,170
امتیازها
51,373
مدال‌ها
45
سن
19
  • #1,734
سلام .
یه رمان بود دختره بدون اینکه به خانوادش بگه می‌ره ازدواج می‌کنه و فک کنم همه میگفتن نباید مامان و تنها بزاری و.... اینم دست به همچین کاری میزنع اسمش و یادم نیس
رمان «کمی برایم عشق دم کن» هم این موضوع و محوریت رو داره.
 

farzane m

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,736
یه رمان هست دختره اسمش گوهر هست وپسرعموش امیر یه نفرو می‌کشه که گوهر مجبور میشه با برادر مقتول که اسمش محمود خان هست ازدواج کنه...اگه اسم این رمان رو کسی می دونه بگه
رمانشو پیدا کردین؟
 

Mania-9

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,737
سلام دنبال یه رمانیم. اسم دختره اسمان بود. بعد با یه پسره بع اسم غلامرضا ازدواج میکنه. غلامرضا برای رسیدن به ارثش میخواسته با اسمان ازدواج کنه. بعد ازدواجشون غلامرضا برمیگرده پیش زن و بچش. بعد یه مدت خبر میرسه به اسمان که غلامرضا مرده و ارث کلانش رسیده به اسمان. کسی اسمشو میدونه؟
 

Shide

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
108
امتیازها
523
مدال‌ها
3
  • #1,738
سلام یه رمان بود که اسم دختره بهار بود
با یه پسری ازدواج میکنه که پسره بخاطر یه دختره دیگه فک کنم مریم نامی که عشقش بود .مریم میخواسته از دختره انتقام بگیره از دختره و پسره بعد از ازدواج عاشق بهار میشه اما چون مریم تهدیدش میکرده دختره رو ترک میکنه در صورتی که دختره حاملست
بعداز چند سال پسره برمیگرده
 

taranebahari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
  • #1,739
سلام
موضوع رمان:
یه رمان انلاین هست برای 2 یا حدودا 3 سال پیش. شخصیت دختر یکم سربه هواست و با دایی ش میاد تهران برای کار تا بدهی برادرشو بده. داییش سرایداره یه خونه است و به دختره پیشنهاد میشه بره توی فروشگاهی که پسرای اون خانواده ای که دایی ش اونجا کارمیکنه مشغول بشه. فکرکنم اسم پسرا کاوه و کیاوش و ..باشه.
یکی از پسرا شدیدا به میکرون وسواس داره و یه صحنه از ابتدای رمان هست که با دختره برخورد میکنه و میره توی فروشگاه خودشو میشوره.
نامزد یکی از پسرا دچار بیماری هست و به دختره پیشنهاد میدن بیاد خونه هم از اون هم از یه نفر دیگه پرستاری کنه.
در نهایت چون اینا توی یک خونه هستن با پسره بیشتر برخورد دارن و از هم خوششون میاد./
ممنونم
 

Masoom

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
540
پسندها
5,067
امتیازها
21,773
مدال‌ها
12
سن
23
  • #1,740

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
65
عقب
بالا