متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

F_si

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #901
سلام رمانی بود که زمان قدیم که دختر سرایدار عاشق پسر آروم رییسشون میشه و برادر دختر یه شب تو باغ اونا رو باهم می بینه و پسر رییسش رو به قتل میرسونه و و دختر برای رضایت زن پسر ساکت رییسش میشه بعد یکی دو سال از شوهرش با برادرش فرار میکنه و پسرش رو میزاره اسم شوهرش بهزاد بود و سالها بعد .....
بچش بزرگ میشه و اون هم با دختر عمش یه داستانی داره و آخر داستان می فهمند که اون شب تو باغ در واقع خواهر مقتول اتفاقی برادرشو کشته
اسمش راز های عقیق هستش
 

F_si

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #902
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
یک بار نگاهم کل و جلد دومش برایم از عشق بگو
 

علیزاده

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #903
سلام من یه رمانی قبلا خوندم که دختره دانشجو بوده به اصرار پدرش ازدواج می‌کنه بعد پسره و دختره از هم جدا میشن فکر کنم دختره باردار بوده نمیدونسته و بعد دختره دکتر زنان میشه و یکبار تصادفی پسره رو ملاقات می‌کنه اسم رمان چیه هرچی میگردم پیداش نمیکنم ؟
 

علیزاده

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #904
یه رمان دیگه هم هست که دختره با پسره صیقه میشن بعد دختره می‌فهمه بارداره و پسره میگه سقطش کن دختره هم این کارو نمیکنه و نگه میداره و برادرشوهرش می‌فهمه و سعی می‌کنه ازش مراقبت کنه و پسره هم بعدا پشیمون میشه از کارش خلاصه باهم ازدواج میکنن اسمش چیه؟
 

pouneh

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
370
پسندها
11,555
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #905
سلام من یه رمانی قبلا خوندم که دختره دانشجو بوده به اصرار پدرش ازدواج می‌کنه بعد پسره و دختره از هم جدا میشن فکر کنم دختره باردار بوده نمیدونسته و بعد دختره دکتر زنان میشه و یکبار تصادفی پسره رو ملاقات می‌کنه اسم رمان چیه هرچی میگردم پیداش نمیکنم ؟
سلام رمان شهر زیبا رو چک کنید
 
امضا : pouneh

ملکه شب

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #906
سلام رمانی که دختره دانشجو پزشکی بود و اینکه پدرش آشپز بیمارستان بود یکبار ازدواج کرده بود با همکلاسیش و طلاق گرفته بود همکلاسی با یک پرستار ازدواج کرده بود و بعد از کلی ماجرا با استادش که جراح قلب بود ازدواج کرد خانواده استادش همگی پزشک بودن
 

قاصدک سفید

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #907
سلام .اسم یه رمانی میخواستم پسره اسمش فریاد که عاشق دختری میشه که اسمش نوازش ولی نمیدونم چرا باخواهرش ازدواج میکنه که خواهره میمیره
 

قاصدک سفید

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #908
لطفا اسم این رمانو بگید ☹️
 

قاصدک سفید

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #909

_FATIMAQoo_

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #910
سلام
یه رمانی قبلا خوندم البته فقط چند پارتشو کامل نخوندم... سبک رمان قدیمی بود مربوط به زمان شاه بود، دختره وکیل بود و عاشق موکلش مانی میشه، مانی هم خیلی دختر بازه، یه ساواکی به اسم ارش عاشق دختره می شه و به زور باهاش ازدواج می کنه، دختره تنها زندگی می کنه مامانش پیش دختره زندگی نمی کنه..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا