یه رمان خوندم اسم شخصیتاش یادم نیس... پسره پلیس بود و یه بچه داش بعد تو تاکسی یه دختری کیفشو زد... بعد این پلیسه دنبال یه باند خلافکار بود که باعث خودکشی ی سری از مردم شده بودن... و وقتی رفت اونجا شد جلاد... و همون دختری که تو تاکسی کیفشو دزدیده بودو دید و باهاش عقد کرد... و اسم جعلیش شیوان بود پسره... برای اینکه خلافکارا هویت واقعیشو نشناسن... کسی میدونه اسمش چی بوده؟