مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

[متینا۰۰]

سلام!

حقیقتا من نام رمان رو بلدم، ولی نویسندش رو نه...
خواهشا اگه نام نویسنده‌ی رمان سفر به دیار عشق (سروش و ترنم) رو بلدید یا آیدی پیج اینستاگرام، کانال تلگرام، یا هر راه ارتباطی دیگری از ایشون دارید ممنون میشم بگید!

من خوندم ، کنارش اسم نویسنده نوشته بود :arameshgh۲۰

 

[Tarik.mahfud]

من خوندم ، کنارش اسم نویسنده نوشته بود :arameshgh۲۰

پیج اینستاگرام، وبلاگ، کانال تلگرام چیزی ندارن؟؟

 

[Mahshidnoka]

سلام
دنبال یه رمانم که دختره با دوست پسر خواهرش دوست میشه چون پسره پولدار بوده و خواهره نمیخواسته با پسره ازدواج کنه و از اونجایی که وضع خانواده هم خوب نبود دختره پسره رو عاشق خودش میکنه بعد شب عروسیش پسره میمیره . فک کنم مواد زده بود اوردوز میکنه . که پسره یه شرکتم داشت که رسید به دختر یه شرکت خرید و فروش جواهرات . بعد دختره خودشم رشتش معماری بود که برای یه پروژه ای میره جنوب که با دوتا پسر آشنا میشه که کارفرما بودن ...
یه جای رمانم دختره سر زایمان خواهرش یه آیفون که پشتش الماس کار شده بود بهش کادو میده .

 

[mona1234]

یه رمان چند سال پیش خوندم الان اسمش یادم رفته
پسره ادم معروفیه زن اولش میمیره یه بچه داره ازش
پسره دوباره ازدواج میکنه وقتی دخترش میمیره اون زن دومشو مقصر میدونه میخواد طلاقش بده اگه اسمشو میدونید لطفا بگید

 

[Melodjjjcl]

رمان اینطوری بود که یه دختری هست که یه بار می‌ره تو یه خونه به بچه یکی زبان یاد بده چون دارن میرن بعد عموی پسره عاشق این دختره میشه بعد از اونور داستان این دختره پسر عمویش فک کنم اسمش کیان بود عاشقشه بعد دختره به بردار غیرتی داره که یه بار اسید میرزه روش با موتور که خانوادش فکر میکنن کار کیانه ولی بعدا معلوم میشه کار برادرس از روی دستبند میفهمن.بعد اینکه معلوم میشه این دختره بچه ناتنیه و این برادره عاشق این شده بعد اینکه پسر بچه هه که بهش زبان می‌رفت یاد بده با پدرش تصادف فکر کنم میکنن که پسر بچه تو اون سانحه کور میشه کسی اسم این رمان رو میدونه

 

[Kamand.j]

سلام کسی اسم جلد دوم رمان همه‌ی دنیام شدی رو می‌دونه اسم جلد دوم رمان ازدواج به خاطر برادرم رو هم می‌خوام

 

[SARA_HE]

سلام
وقت بخیر
چند سال پیش یه رمان خوندم اگه اشتباه نکنم اسمش افسانه بود. رمان چاپی بود.
درباره یه دختره به اسم افسانه که سه تا برادر داره. یکیش پلیس مواد مخدره و اون یکی معتاده. خود دختره عاشق دوست برادر پلیسش میشه (فکر کنم اسمش بهزاد بود) ولی چون هیچ ابراز علاقه ای نمیبینه به پیشنهاد دوست خودش با برادر دوستش ازدواج می‌کنه. چیز زیادی ازش یادم نیست فقط میدونم شوهرش میمیره و برادر معتادش زن اون داداششو میکشه و اعدامش می‌کنن و داداشش هم تو یه ماموریت می‌میره و بعد با دوست داداشش ازدواج می‌کنه.
فقط میخواستم اسم نویسندشو بدونم چون سرچ کردم و چیزی پیدا نکردم.

 

[Sogijhkbknbv]

سلام م

 

[mademoiselle.asal]

سلام وقت بخیر، رمان میان عشق و آینه نوشته دوشیزه رو چک کنید.

درست بود عزیزم مرسیی

 

[Fatimaaaaa]

سلام من یه رمان میخوندم که فکرمیکنم اسم پسره علی بود ژانرش مذهبی بود بعد دختره شدیدا عاشق پسره بود ولی پسره نه زیاد بعد تیکه خیلی خاصی که یادمه یکی از اقوام پسره تو مرده شور خونه کار میکرد بعد اینا یه شب رفتن خونه اونا دختره چای نخورد پسره فکرکرد به خاطر کار اون اقا نامزدش چای برنداشته و ناراحت شد ولی بعدش متوجه شد اون شب دختره حالش خوب نبوده و کم‌کم عاشقانه هاشون شروع شد