- تاریخ ثبتنام
- 3/9/17
- ارسالیها
- 1,326
- پسندها
- 19,965
- امتیازها
- 42,073
- مدالها
- 25
سطح
25
- نویسنده موضوع
- #61
دینو زیر چشمی به سمتی نگاه انداخت و با غیظ غر زد:
- شروع کنید. اون نگهبان لعنتی کدوم گوریه؟
جمعیت پانزده نفرهی مردان، مقابل در بزرگ و زنگزدهی انبار تجمع یافت. یکی از آنها، دسته کلید بزرگی را از جیبش بیرون کشید و زیر نور فندکی که شخص کناری برایش روشن نگه داشته بود، کلید مورد نظرش را یافت و با آن به جان در افتاد.
قبل از باز شدن در، هر شخص از خانوادهی مورینو وضعیت خاصی داشت. انزو این پا و آن پا میکرد. جیورجیو مثل کودکی که قرار باشد به او سورپرایز بزرگی را نشان بدهند، آب از دهانش راه افتاده بود. ویتو بیقراری میکرد و فیلیپ سعی داشت تا دیدِ کمش را در آن تاریکی کمی بیشتر کند، اما نتیجهای نمیگرفت. مابقی تفنگدارها هم، انگار هیجانزده و بیتاب بودند. اما در مقابل، افراد...
- شروع کنید. اون نگهبان لعنتی کدوم گوریه؟
جمعیت پانزده نفرهی مردان، مقابل در بزرگ و زنگزدهی انبار تجمع یافت. یکی از آنها، دسته کلید بزرگی را از جیبش بیرون کشید و زیر نور فندکی که شخص کناری برایش روشن نگه داشته بود، کلید مورد نظرش را یافت و با آن به جان در افتاد.
قبل از باز شدن در، هر شخص از خانوادهی مورینو وضعیت خاصی داشت. انزو این پا و آن پا میکرد. جیورجیو مثل کودکی که قرار باشد به او سورپرایز بزرگی را نشان بدهند، آب از دهانش راه افتاده بود. ویتو بیقراری میکرد و فیلیپ سعی داشت تا دیدِ کمش را در آن تاریکی کمی بیشتر کند، اما نتیجهای نمیگرفت. مابقی تفنگدارها هم، انگار هیجانزده و بیتاب بودند. اما در مقابل، افراد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش