- ارسالیها
- 424
- پسندها
- 11,253
- امتیازها
- 27,613
- مدالها
- 15
- سن
- 18
نام داستان مینیمال: ماه آبی
♡
ژانر: تراژدی، عاشقانه
♡
خلاصه: دختری در پس از دست دادن تکیه گاهش، آتش میگیرد، میسوزد و خاکستر میشود.
مرور میکند خاطرات با "او" را! هر روز! لحظه به لحظه!
روحش زخم خورده، قلبش خون گریه میکند و یادش اما فراموش نمیشود!
***
چند روزی می شود که (تو) رفتهای...!
وقتی، برای خداحافظی آمدی، حسم همانند روزی بود که در برقِ سفید چشمان آبیات، که همچون ماه درخشنده بود غرق شدم...!
نگاهِ اشک بارانم را از بیبی، که کنار شومینهی سنگی روی صندلی راک قهوه رنگ نشسته بود و لالایی غمگینی می خواند و با دستان پیر و چروکش برایم با کامواهای قرمز و نارنجی شال ضخیمی می بافت،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر